۱۷ مطلب با موضوع «فکرها» ثبت شده است

جمله هایی که در گفتگو موثراند

برترین ها: آیا می دانید تک تک کلمات و جملاتی که در زندگی روزانه خود استفاده می کنید تا چه اندازه روی روحیه و رفتار شما تاثیر دارد؟ آیا تاکنون به زبان خود توجه کرده اید؟ نه فقط زبان گفتاری که بلکه تفکرات درونی و مکالماتی که با خودتان دارید، توجه کرده اید؟

زبان یکی از مهم ترین و تاثیرگذارترین ابزار برای کنترل حالت های روحی در برابر خود و دیگران است. این مکالمات و تفکرات ما هستند که روز ما را می سازند و مسلما همه ما روز شاد و پر انرژی را به روز پر استرس و خسته کننده ترجیح می دهیم.

همچون مسایل دیگر، نخستین مرحله برای کنترل زبان، آگاهی است؛ بسیاری از مردم به نحوه صحبت کردن – درونی و با دیگران – آگاه نیستند. توجه کنید که آیا مثبت یا منفی صحبت می کنید. آیا واقعا به نوع بیان خود و تاکید خود روی جملات مختلف آگاهی دارید؟

 شناخت اصول زبان شناسی به زمان نیاز دارد. خیلی از مردم هستند که بدون آگاهی از جملاتی استفاده می کنند که بار منفی زیادی دارند و وقتی شما منفی فکر کنید چه می شود؟ معلوم است. افکار منفی به رفتارهای منفی منجر می شود. در آخر هم موجب ایجاد مشکلات و ناراحتی در زندگی می شود. با خفه کردن این افکار منفی در نطفه، می توانیم بسیاری از دردها و ناراحتی را از زندگی خود دور کنیم.

در ادامه 7 جمله منفی را ذکر کرده ایم که باید از دایره لغات ذهن خود دور بریزید و در ادامه آن 7 جمله ای را مطرح کرده ایم که با تکرار آنها در زندگی، موفقیت های زیادی نصیبتان خواهد شد.
 
به جای این جملات، این جملات را به کار ببرید!
                                                                                                                                                                             
۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰
Farzad Moo

انواع اسراف از دیدگاه قرآن

اسراف

از جمله مفاهیمی که در قرآن مورد تاکید بسیار قرار گرفته موضوع اسراف است. در نگرش قرآنی، می‌توان به ناهنجاری بودن آن بی هیچ تردید و گمانی حکم کرد. اما از آن جایی که ابعاد آن، چنان که باید و شاید روشن و تبیین نشده و همه جوانب آن با رویکرد تحلیلی مورد بررسی قرار نگرفته، در این نوشتار تلاش شده است تا به این موضوع در ابعاد مختلف آن پرداخته شود که البته به جهت مهم بودن مسایل اجتماعی و شناسایی اصول و موارد هنجاری از ضدهنجاری به جنبه اجتماعی آن بیشتر پرداخته شده است.

 

مفهوم اسراف

کاربرد عرفی این واژه در معنای اقتصادی آن موجب شده است که به ابعاد و جوانب دیگر مسئله اسراف، کمتر پرداخته شده و یا به طور کلی نادیده گرفته شود. در حالی که در نگاه قرآنی و نیز کاربردهای واژه نشان می‌دهد که دامنه مفهومی آن نه تنها ابعاد اقتصادی و هنجاری و اخلاقی، بلکه حوزه اعتقادات را نیز شامل می‌شود. بنابراین در حوزه‌های کلامی و اعتقادی و جامعه شناسی و روان شناسی و اصول اخلاقی و تربیتی و اقتصادی می‌توان از اسراف سخن گفت و به بررسی موارد و نیز علل و عوامل آن پرداخت.

واژه اسراف که بیش از 23 بار در آیات متعدد قرآن در اشکال مختلف به کار گرفته، به معنای هرگونه کوتاهی و زیاده‌روی و تجاوز از حد اعتدال و گرایش به سوی افراط و حتی تفریط است.1 از این رو تنها به معنای افراط و تفریط نیست و اختصاصی به کوتاهی و یا زیاده‌روی ندارد. هر چند بیشتر در معنای زیاده‌روی و افراط به کار می‌رود ولی این موجب نمی‌شود که از اطلاق آن دست برداریم و تنها به معنی خروج از اعتدال به سمت و سوی زیاده‌روی بگیریم در حالی که این واژه در بردارنده هرگونه خروجی به سوی کم یا زیاده است. کمینه و یا بیشینه در هر امری را می‌توان اسراف دانست.

اسراف در حوزه اخلاق فردی و اجتماعی به این معناست که شخص صفاتی را در خود پدید آورد که وی را از حالت اعتدال و میانه‌روی بیرون برد. برخی از صفات مانند تکبر و بخل و مانند آن را می‌توان از مصادیق بارز اسراف در حوزه اخلاق معرفی کرد.

در کاربردهای قرآن، اسراف اختصاص به امری خاص مانند امور اقتصادی ندارد بلکه چنان که گفته شد این واژه در آیات قرآنی به معنای هرگونه خروج از اعتدال و میانه‌روی در مسائل بینشی، منشی و کنشی به کار رفته است.

از این جهت گاه با مسئله قوام(حد وسط و اعتدال) هم، معنا می‌گردد و خروج و تجاوز از حد وسط و میانه، اسراف نامیده می‌شود.(فرقان، آیه 67) و گاه با مسئله فساد ارتباط مستقیمی پیدا می‌کند(شعراء، آیه 151 و 152)؛ زیرا هرگونه امری که بر هم زننده تعادل در امور باشد به معنای اسراف خواهد بود و فساد نیز یکی از این حالات خروج و بر هم زننده است.

به نظر می‌رسد که در کاربردهای قرآنی، واژه اسراف ارتباط تنگاتنگ با مفاهیمی چون کفر و ظلم و فسق و مانند آن دارد.

 

ارتباط اسراف و تبذیر
اسراف

چنان که تبذیر با اسراف از این جهت نوعی ارتباط مفهومی پیدا می‌کند؛ زیرا تبذیر به معنای ریخت و پاش دانه و بذر در شرایط نامناسب و به روشی نادرست است که این خود نوعی خروج از میانه و اعتدال و عدالت است.2    

به هر حال در کاربردهای قرآنی اسراف مفهومی فراگیر است که دربردارنده هرگونه خروج از اعتدال است. در این راستا انحراف و خروج از حق و عدالت در امور اعتقادی و اخلاقی و اجتماعی و اقتصادی و مانند آن می‌تواند به عنوان امری اسرافی مورد سرزنش قرار گیرد و از آن بازداشته شود.

به نظر می‌رسد که تفاوتی در این معنا نیست که تجاوز و خروج از اعتدال در کارهای مباح باشد یا کارهای غیر مباح؛ به این معنا که حتی اگر کسی در امور مباح مانند خوردن و آشامیدن از حد و اندازه بگذرد به عنوان مسرف شناخته می‌شود و می‌بایست از انجام آن خودداری ورزد و خود را به میانه و اعتدال نزدیک سازد.

 

انواع اسراف

چنان که بیان شد از کاربرد واژه اسراف در آیات قرآن می‌توان به این نتیجه رسید که این واژه در حوزه مسایل مختلفی به کار رفته و هدف از آن در همه موارد بیان خروج از اعتدال و حد میانه در مسایل و امور بوده است. در این جا به برخی از موارد اشاره شده در آیات قرآن درباره اسراف می‌پردازیم.

 

اسراف اعتقادی

شرک به خدا و بت پرستی و یا کفر به خدا و عدم اعتقاد و باور به توحید به عنوان مصادیقی از اسراف مورد اشاره و سرزنش قرار گرفته است.(طه، آیه 124 و 127) از نظر قرآن، این گونه نگرش به هستی و جهان‌‌بینی، امری نادرست و به دور از اعتدال و حقانیت است. پیامد چنین نگاهی در دنیا و آخرت گرفتاریهای متعدد و نابینایی و عدم درک درست مسایل دیگر است. کسی که ناتوان از درک هستی و نقش خداوندگاری است، در مسایل روزانه خویش نیز نمی‌تواند تحلیل درستی از مسایل داشته باشد و در نتیجه آن رفتار و کنش‌ها و واکنش‌هایش وی را از رسیدن به مقصد دور می‌سازد و همواره با دست خویش خود را گرفتار اموری می‌کند. که جز بدبختی حاصلی نخواهد داشت.

در نگاه قرآنی و نیز کاربردهای واژه نشان می‌دهد که دامنه مفهومی آن نه تنها ابعاد اقتصادی و هنجاری و اخلاقی، بلکه حوزه اعتقادات را نیز شامل می‌شود. بنابراین در حوزه‌های کلامی و اعتقادی و جامعه شناسی و روان شناسی و اصول اخلاقی و تربیتی و اقتصادی می‌توان از اسراف سخن گفت و به بررسی موارد و نیز علل و عوامل آن پرداخت.

به عنوان نمونه کسی که خدا و نقش او را در مدیریت و اداره دنیا و به درستی درنیابد با پدید آمدن کوچکترین مشکلی، به اندوه دچار می‌شود و یا هرگاه مالی را از دست دهد اندوهگین می‌شود. این گونه است که عدم درک و تحلیل درست از هستی و بینش نادرست نسبت به خدا و جایگاه او موجب می‌شود که در امور دنیوی و گرفتاری‌های آن خود را ببازد و بر مشکلات خویش بیافزاید. افزون بر آن که در آخرت نیز می‌بایست پاسخگوی رفتار و اعمال و عقیده خویش باشد و به عذاب‌های دردناک گرفتار شود.

 

اسراف اخلاقی
پول

اسراف اخلاقی به معنای گرایش به مادیات و قطع علاقه از خداوند است. آیات قرآن بسیاری از صفات انسانی را که موجب می‌شود او به گناه دست زند، به عنوان امری اسرافی مورد بررسی و تحلیل قرار داده و از آن بازداشته است.

اسراف در حوزه اخلاق فردی و اجتماعی به این معناست که شخص صفاتی را در خود پدید آورد که وی را از حالت اعتدال و میانه‌روی بیرون برد. برخی از صفات مانند تکبر و بخل و مانند آن را می‌توان از مصادیق بارز اسراف در حوزه اخلاق معرفی کرد.

در حوزه عمل اجتماعی نیز وقتی سخن از اسراف به میان می‌آید مراد از آن رفتارهای ناشایستی است که از فرد سر می‌زند. به عنوان نمونه استکبارورزی که در نابهنجاری‌های زشت اجتماعی و بازتاب صفت زشت اخلاقی تکبر است از جمله نمونه‌های خروج از اعتدال و تجاوز از حد و حدود است. انحراف جنسی(اعراف، آیه 80 و 81 و ذاریات آیه 32 و 34) و انجام اعمال زشت خودکامگی، استکبار، استثمار و خونریزی و ستم و هرگونه فساد و تباهی اجتماعی از مصادیق بارز اسراف به شمار می‌رود.3 تاکید بر میانه‌روی در همه امور

از آن جایی که آثار اجتماعی اسراف در حوزه هنجاری بسیار زیاد و تاثیرگذار است، خداوند از مومنان می‌خواهد که همواره اعتدال و میانه‌روی در امور را سرلوحه خویش قرار دهند و با اسراف خویش موجبات تباهی و فساد در جامعه و زمین را فراهم نیاورند.(شعراء، آیه 152)

بی گمان اسراف در همه حوزه‌ها آثار زیانباری به جای خواهد گذاشت که از جمله آنها می‌توان به دوری از محبت خدا(اعراف آیه، 31 و انعام، آیه141) و نیز سستی و ضعف در رسیدن به موفقیت در حوزه‌های مختلف زندگی اشاره کرد.(آل عمران، آیه 147) چنان که اسراف در حوزه اقتصادی موجب اتلاف منابع ثروت می‌شود و رفاه فردی و عمومی جامعه را با خطر مواجه می‌سازد. به هر حال قرآن، اسراف را به عنوان یک رویکرد ضد هنجاری شناسایی و مورد تحلیل قرار می‌دهد و با اشاره به ابعاد مختلف و مصادیق و موارد گوناگون و آثار زیانبار آن در دنیا و آخرت، از مومنان می‌خواهد که خود را از آن رهایی بخشند و با دوری از شهوت پرستی(اعراف، آیه 81) و پرهیز از روحیه ناسپاسی و کفران نعمت(اسراء، آیه 26) تکبر و خودکامگی و استعمار و سیطره جویی(یونس، آیه 31 و دخان، آیه 44 و نمل، آیه 34) و عُجب و خودبینی (یونس آیه 12) خود را از آن برهاند.

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰
Farzad Moo

رابطه تعقل وتفکر وتذکر

دین مقدس اسلام برخلاف همه مذاهب ومسلک های اجتماعی موجود وگذشته مُصِراً پیروان خودرابه تعقل وتفکر دعوت می کند و در بسیاری از آیات قرآن کریم پس از باین یک آیه انسان رابه تفکر درآن فرا میخواند، آسمان ها وزمین ،طبیعت وحتی نفس انسان و ... از جمله مواردی هستند که خداوند انسانها رابه تفکر درآنها فرا می خواند. 
باتوجه به مفاهیم آیاتی از قرآن کریم که دراین رابطه است جای کمترین شک و تردیدی باقی نمی ماند که نیروی عقل وخرد آدمی از نظر قرآن یکی از سرچشمه های علم وآگاهی بشر و نیز یکی از ممیزات واقعی انسان از سایر موجودات خواهد بود؛ به همین علت ،نقش بسیار زیادی در ابعاد گوناگون شناخت حقیقی ودرنتیجه رسیدن به حق و واقعیت خواهد داشت؛ اهمیت این امر بدان حداست که حتی دربرخی از احادیث ملاک ثواب وعقاب انسان وبازخواست او در روز قیامت را میزان بهره مندی وبه کارگیری انسان از عقلش بیان نموده اند .عقل و تعقل و ذکر وتذکر رابطه تنگاتنگی با سعادت و هدایت انسان دارد که دراین مقاله به این موضوع واهمیت آن پرداخته می شود. 
 کلید واژه : عقل وتعقل ، ذکر و تذکر،آیات و روایات 
 ناشر : نورپرتال به نقل ازمجموعه مقالات 25 دوره مسابقات قرآن مرداد 87جلد چهارم (قرآن و نوآوری و شکوفائی)
معنای لغوی عقل وتعقل

بیشتر لغت شناسان لفظ «عقل» را در اصل از «عقال»که به معنای ریسمان و طنابی است که با آن پای شتر رامی بندند تااز حرکت باز ایستد و فرار نکند، می دانند و صاحب صحاح عقل را به معنی حجر و منع تفسیر کرده است واز طرفی چون درانسان نیرویی است که انسان را از ارتکاب ناشایست ها باز می دارد واو را از انجام کارهای زشت نهی می کند، از باب تشابه ، به این نیروی درونی «عقل» گویند. 
دقت وتوجه به موارد کاربردهای عقل نشان می دهد که مفهوم منع وبازداری در همه موارد وجود دارد. وبه همین جهت طریحی در مجمع البحرین می نویسد: عاقل کسی است که می تواند نفس خویش را کنترل کندواز هوی وهوس باز دارد_طریحی ،ج5 ص425 ذیل عقل) 
و راغب در مفردات خود علاوه بر معنای فوق می گوید: عقل عبارت است از استعداد ونیرویی است که برای دریافت و پذیرش علم مستعد می باشد و اضافه می کند که همچنین به دانش و علمی که به وسیله این استعداد نصیب انسان می شود عقل گویند. (راغب اصفهانی ،ص 354 ذیل عقل) 
اما در اصطلاح به اختصار باید گفت که عقل و تعقل آن فعالیت ذهنی است که روی مواد خام، از جهان طبیعت وانسان و روابط میان آن دو صورت گرفته و از جزئیات کلیات را انتزاع می کند واز مقدمات نتیجه به دست می آورد وهدف انتخاب می نماید وقوانین و اصول احراز شده را به موارد خود تطبیق می کند. (جعفری،محمدتقی،عقل وعاقل ومعقول،ص 39) 
به عبارت ساده تر استعداد درک وتشخیص صحیح امور ومقایسه و نتیجه گیری درست از آنها را عقل وبه کاربستن فرامین عقل را کار عاقلانه نامند و صاحب وبه کار گیرنده آنرا عاقل وخردمند خوانند. اما مقصود ازعقل در شرع مقدس اسلامی، یک نیرو ویا یک فعالیت روانی است که در راه وصول به هدف های منطقی در زندگی ایده آل مادی ومعنوی از آن بهره برداری می گردد و این بهره برداری عبارت است از انتخاب وسایل شایسته برای وصول به هدف های مزبور( جعفری ،محمدتقی،مقاله محمد خاتم پیامبران ج2 ص 273) 
وشاید کلام علی علیه السلام که فرمود: العقل مصلح کل امر عقل اصلاح کننده هر امری(1)است ونیز العقل یهدی و ینجی عقل هدایت می کند ونجات می بخشد(2)، بیانگر همین مطلب باشد همچنین امام صادق علیه السلام در پاسخ کسی که از حضرت معنای عقل را پرسید فرمودند: ما عبد به الرحمن واکتسب به الجنان عقل چیزی است که به وسیله آن خدا را بپرستند و بهشت را به دست آورند.(3) 

تعقل در آیات قرآن

لفظ عقل در قرآن مجید نیامده است اما افعالی که از این کلمه مشتق شده اند در چهل و نه جای قرآن ذکر شده اند22 بار یعقلون 24 بار تعقلون و عقلوه ویعقلها ونعقل هرکدام یک بار. می توان آنها را از نظر مضامین و کاربرد به چهاردسته کلی تقسیم نمود: 
1-آیاتی که مستقیما" انسان را به تعقل و تحریک و تشویق می کند تا با بهره وری از نتایج آن قدمی به سوی معرفت وکمال برداشته شود: 
«و سخر الکم الیل والنهار و الشمس و القمر والنجوم مسخرت بامره ان فی ذلک لایت لقوم یعقلون »،(نحل 12) خداوند شب وروز و خورشید وماه را برای شما مسخر نمودوکرات فضایی همه تحت فرمان اوست، این نظم و ترتیب برای انسانهایی که تعقل می کنند دلایلی دربردارد. 
مضمون این گروه آیات در جاهای دیگر قرآن از جمله بقره آیات 73،164 ،241 و سوره مومنون آیه 80 سوره رعد آیه 1 تا 4 و سوره جاثیه آیه 5 و ...آمده است. 
2-آیاتی که بیانگر ندامت و پشیمانی انسان در روز قیامت اند؛ زیرا که در دار دنیا از نیروی عقل خویش بهره نگرفته اند:وقالوا لو کنا نسمع اونعقل ما کنا فی اصحب السعیر(ملک 10) تبهکاران در قیامت گویند اگر حقیقت را می شنیدیم وتعقل می کردیم اهل عذاب وآتش نبودیم. 
3-آیاتی که توبیخ گر انسانهایی هستند که پس از درک حقیقت به وسیله عقل آن حقیقت را پوشانیده اند مانند افتطمعون ان یومنوا لکم وقد کان فریق منهم یسمعون کلم الله یرفونه من بعد ما عقلوه وهم یعلمون(بقره75) آنان که کلام خدا را می شنوند و سپس آنرا با اینکه تعقل کرده اند منحرف می سازند در حالی که می دانند کلام خدا حق است وبه آن خیانت می کنند. 
4-آیاتی که توبیخ وسرزنش کننده انسان هایی است که از این نعمت و نیروی عقل خویش استفاده نمی کنند که یقینا" دراین صورت از رسیدن و دریافت حق وحقیقت محروم خواهند بود: 
این شر الدوات عند الله الصم البکم الذین لایعقلون (انفال22) بدترین جانوران در نزد خداوند مردمی هستند که از شنیدن حق کر واز گفتن حق لال هستند کسانی که تعقل نمی کنند. 
مضمون آیات 65 سوره آل عمران ،32انعام،16یونس،51 هود وموارد متعدد دیگری نیز براین مطلب دلالت می کنند. 
5-همه آیاتی که کلماتی از قبیل تدبر،تفکر ،رحمت،حکمتی ،لب و ... درآن به کاررفته تایید ویا تفسیر وتوضیحی برآیات عقل اند؛(4)که حدود سیصد مورد را شامل خواهد شد. 
اما نکته قابل ذکر آن است که باتوجه به مفاهیم این آیات ، جای کمترین شک وتردیدی باقی نمی ماند که نیروی عقل وخرد آدمی از نظر قرآن یکی از سرچشمه های علم وآگاهی بشر و نیز یکی از ممیزات واقعی انسان از سایر موجودات خواهد بود، به همین علت ،نقش بسیار زیادی در ابعاد گوناگون شناخت حقیقی ودر نتیجه رسیدن به حق و واقعیت خواهد داشت. علامه طباطبایی در ذیل آیات والذین اجتنبوا الطغوت ان یعبدوها و انا بوا الی الله لهم البشری فبشر عباد. «الذین یستمعون القول فیتبعون احسنه اولئک الذین هدهم الله و اولئک هم اولوا الالبب»(5)می فرمایند: صفت پیروی از بهترین قول ، خود هدایتی است الهیه و این هدایت عبارت است از طلب حق وآمادگی تمام برای پیروی از آن هر جا که یافت شود. همچنین اضافه می کند که از جمله و اولئک هم اولوا الالبب استفاده می شودکه عقل عبارت است از نیرویی که با آن به سوی حق راه یافته می شود ونشانه داشتن عقل پیروی از حق است و در تفسیر آیه «ومن یرغب عن مله ابرهم الا من سفه نفسه»(6)چنانچه از آیه استفاده می شود سفیه کسی است که دین خدا را پیروی نمی کند درنتیجه عاقل آن کسی است که از دین خداوند پیروی کند .(7)یقینا" کلام امام علی علیه السلام که فرموده «ثمره العقل لزوم الحق »(8)نتیجه عقل ملازمت وهمراهی با حق است ، ناظر برهمین معنا است. 

کارآیی عقل از نظر روایات

به منظور غنای بحث نمونه هایی از کارایی عقل از دیدگاه روایت را مورد تأمل و دقت قرار می دهیم.پس 

1.مرز جدایی انسان از حیوان

کمترکسی است که نداند شرط لازم برای پذیرش هرنوع مسئولیت شرعی واجتماعی ،برخورداری فرداز عقل سالم می باشد. به همین علت است که بر دوش دیوانگان و سفیهان هیچ تکلیف شرعی باز نمی شود وبرعهده بی خردان و کم خردان هیچ مسئولیت عرفی قرار داده نمی شودواین به سبب آن است که حفظ مقام خلیفه الهی وکرامت وشرافت ذاتی انسان در گرو عقل سلیم و بهره گیری شایسته از آن نعمت بی قیمت خدادادی است . لذا اگر فردی به هر سبب از نعمت عقل محروم ویا به هر دلیل ازبهره گیری صحیح آن بی نصیب گشت نه تنها همه شئون انسانیت خود را از دست داده و حتی گاهی لایق نام انسانی نیز نخواهد بود، چنانکه در روایت می خوانیم: 
خداوند فرشتگان را آفرید وعقل را در وجود آنها قرار داد وحیوانات را خلق کرد و شهوت را درآنها به کار گمارد وانسان را آفرید و در او عقل و شهوت نهاد پس هرکسی که عقلش برشهوتش پیروز شود از فرشتگان بالاتر و والاتر رود و هرکس که شهوت وی بر عقل او غلبه یافت از حیوانات پست تر است .(9) 

2.عقل تکیه گاه ایمان

دین مقدس اسلام برخلاف همه مذاهب و مسلک های اجتماعی موجود و گذشته مصرا" از پیروان خودمی خواهد وحتی آنان را موظف می داند که اصول دین ومکتب خود را با اتکا به عقل و روش عقلانی بپذیرند یعنی برهر فرد مسلمان واجب است که با تکیه بر عقل و خرد به اصول و مبانی اعتقادی خودمعتقد گردد وگرنه پایه معتقداش سست وکم ارزش و چه بسا بی ارزش خواهد بود. 
قال رسول الله صلی الله علیه واله : «انما یدرک الخیر کله بالعقل ولادین لمن لاعقل له»(10)؛پیامبراکرم صلی الله علیه واله فرمود:همانا تمام خیرها وخوبی ها به وسیله عقل حاصل می شود وکسی که عقل ندارد دین ندارد. همچنین ازامام صادق علیه السلام نثل شده که فرمودند: «من کان عاقلا کان له دینا" و من کان له دین دخل الجنه»(11)؛ هرکس که عاقل باشد دیندار است وهرکس دیندار باشد به بهشت می رود. 
امام علی علیه السلام فرمودند: جبرئیل بر آدم علیه السلام فرود آمد وگفت :ای آدم!من مأمورم که تو را درمیان سه چیز مخیر سازم تا یکی را برگزینی ودوتای دیگر را رها سازی. آدم پرسید که آن سه چیز چیست؟ جبرئیل جواب داد عقل وحیا ودین آدم علیه السلام گفت: عقل را برگزیدم .پس جبرئیل به حیاء و دین گفت شما هر دو برگردید، پاسخ دادند که ای جبرئیل ما مأموریم که همراه عقل باشیم؛ هرکجا که باشد.(12) 
به فرموده علامه: بنای عقل برای ایمان تاحدی است که حتی خداوند در قرآن کریم حتی در یک آیه هم بندگان را امر نفرموده که نفهمیده به قرآن ویا به هرچیزی که از جانب اوست ایمان آورند، یا راهی را کورکورانه بپیمایند،حتی قوانین و احکامی که برای بندگان خود وضع کرده و عقل بشری به تفصیل ملاک های آنها رادرک نمی کند نیز به چیزهایی که در مجرای احتیاجات قرار دارد علت آورده است.مانند همانا نماز از بدکاری ومنکرات جلوگیری می کند و یاد خدا بزرگتر است: ان الصلوه تنهی عن الفحشاء والمنکر ولذکر الله اکبر والله یعلم ما تصنعون (عنکبوت 45) و موارددیگر.(13) 

3.عقل ،پیامبر درونی

در بحث های معارف و اخلاق نوشته ایم که انسان موجودی کمال جو سعادت طلب ودرعین حال آزاد ومختاراست و وظیفه دارد که با استفاده صحیح از نعمت آزادی به سازندگی ابعاد شخصیت خویش بپردازد اما بدون تردیدزندگی وپیمودن راه کمال وسعادت برای هیچ کسی بدون هادی و راهنما امکان ندارد و مقدورهم نیست ،همچنین باید بدانیم که این راهنمای سعادت ونیک بختی یا درونی است یا بیرونی، درونی را عقل وبیرونی را پیامبر یا امام نامندک 
حضرت موسی بن جعفر علیه السلام به هشام بن حکم فرمود: «یا هشام ان الله علی الناس حجتین حجه ظاهره وحجه باطنه فاما الظاهره فالرسل و الانبیاء و الائمه واما الباطنه فالعقول»(14)؛ خداوند را دربین مردم دو حجت و راهنما است ،یکی آشکار و دیگری پنهان، حجت و راهنمای ظاهری خداوند رسولان و انبیا و امامان هستند وراهنمای باطنی خداوند ،عقل های مردم است. 
همچنین امام صادق علیه السلام فرمود: «حجه الله علی العباد النبی والحجه فیما بین العباد و بین الله العقل»(15)؛حجت خداوند برمردم پیامبر است وحجت بین مردم و خداوند عقل است. امیر مومنان علی علیه السلام نیز فرمودند: «العقل رسول الحق»(16)؛ عقل رسول و فرستاده حضرت حق است. 
گفتنی است که چون پیامبران الهی عهده دار تربیت انسان ها وهادیان واقعی بشر به سوی کمال مطلق اند، طبیعی است که خود باید از حد اعلای رشد عقلی برخوردار باشند تا تلاش خستگی ناپذیر وراهنمایی و رهنمودشان به نحو مطلوب ثمره نیکو وارزشمندش را به بار آورد،چنانکه پیامبر اکرم صلی الله علیه واله فرمود: «ولابعث الله نبیا" و رسولا" حتی یستکمل العقل ویکون عقله افضل من جمیع عقول امته»(17)، هیچ پیغمبری از طرف خداوند به رسالت یا نبوت مبعوث نشد مگر آنکه واجدعقل کامل بود به حدی که عقل وی بر عقول جمیع امتش برتری داشت. 

4.تلازم عقل و شرع

دربین افراد مسلمان کمتر فرد مکلف و آشنای به تکلیف را می توان یافت که کلمه اجتهاد و مجتهد را نشنیده باشد و با معنای آن آشنا نباشد، اجتهاد،نهایت تلاش و کوششی است که یک فقیه برای فهم واستنباط احکام فرعی اسلام ،برمبنای منابع و ادله چهارگانه فقهی یعنی کتاب (قرآن مجید) و سنت (فعل وقول و تقریر معصوم) واجماع وعقل انجام می دهد. بنابراین عقل یکی از منابع اصلی فقه است که مجتهد با تکیه برآن بسیاری از احکام اسلامی را به دست می آورد و در اختیار کسانی که قدرت استنباط احکام را ندارند قرار می دهد. 
اینجاست که عقل با قرآن وسنت همراه می شود ومقام والای آن در کشف احکام روشن می گردد و به همین سبب واعتبار خواهد بودکه بزگان و صاحب نظران در علم اصول تلازم عقل وشرع را مطرح می کنندودر تلازم و همراهی این دو منبع قاعده واصل زیر را می آورند که : 
کلما حکم به العقل حکم به الشرع و کلما حکم به الشرع حکم به العقل ؛ هرکجا و هر وقت که عقل براساس معیارهای واقعی خود حمی را تشخیص دهد وفرماین را صادر کند شرع مقدس بران صحه می گذارد ومی پذیرد و متقابلا" هرزمان که شرع مقدس ،حم وفرمانی داشته باشد عقل صد درصد با آن موافق است وآنرا پذیرا می گردد. توضیح و تفصیل مطلب را در کتابهای اصولی جستجو نمایید. 

5.عقل ملاک مسئولیت و میزان ثواب وعقاب

امام باقر علیه السلام فرمودند: «انما یداق الله العباد فی الحساب یوم القیامه علی قدر ما اتاهم من العقول فی الدنیا»(18)؛ خداوند به وقت حساب در روز قیامت بندگان را به اندازه عقلی که در دنیا به آنان عنایت کرده است مورد بازخواست و خرده گیری قرار می دهد. 
اسحاق بن عمار گوید به امام صادق علیه السلام عرض کردم قربانت گردم من همسایه ای دارم که بسیار نماز می خواند وبسیار صدقه می دهدوبسیار هم به حج می ورد وآدم بدی هم نیست .حضرت فرمود: ای اسحاق عقل و خردش چگونه است. گفتم : قربانت عقل وخرد چندانی نداردفرمود: این کارها مقام او را بالا نمی برد.(19) 
امام باقر علیه السلام فرمود: چون خداوندعقل را آفرید به او فرمود پیش بیا، پیش آمد، بعد فرمود عقب برو، عقب رفت ، آنگاه خداوند فرمود به عزت وجلال خودم سوگند که خلقی را بهتر از تو نیافریدم ، فقط تو را فرمان دهم وتنها ترا نهی کنم ( به اعتبار تو) وتورا ملاک ثواب وکیفر قرار خواهم داد.(20) 

6.عقل و روابط اجتماعی

انسان موجودی اجتماعی است که پرورش اکثر استعدادهای درونیش رهین زندگی جمعی وبعد اجتماعی اوست یعنی تکلم وسخن گفتن طرز برخورد و معاشرت با افراد خانواده واجتماع ودوستان و دشمنان ونیز همبستگی با گروه ها واحزاب و ملل واقوام دیگر وهمچنین نحوه تعاون وتفاهم وهمکاری و همگامی وهمفکری با دیگران، چگونگی بروز احساسات و عواطف وموافقت ها ومخالفت ها و ... همگی وابسته به جنبه زندگی گروهی انسان است که باید با استفاده نیکو از امکانات بیرونی وبرنامه های تربیتی حساب شده به پرورش آنها اقدام گردد. همچنین باید اضافه نمودکه بعداجتماعی سهم عمده ای در تقویت قدرت تفکر واستدلال و دانش افزایی وکسب تجربه ها ومهارت ها خواهد داشت. 
اما آنچه قابل انکار برای هیچ پژوهشگری نیست این است که بعد عقلایی انسان در کنترل ورشد واقعی وشکوفا سازی جنبه اجتماعی بشر مهمترین نقش را برعهده دارد لذا بر برنامه ریزان ومعلمان و مربیان آگاه و دلسوز لازم است تا برنامه تنظیمی وروش های تربیتی وعملی را با جنبه عقلایی سازش داده و هماهنگ سازند وبه منظور بازیابی بهتر از ثمره تلاش ها وکوشش ها ونیز موفقیت بیشتر ، رهنمودهای گرانقدرپیشوایان مذهب را سرلوحه کار خویش قرار دهند.نمونه ای از این رهنمودها در زیر آمده است: 
پیامبراکرمصلی الله علیه واله فرمودند: «راس العقل بعدالدین التودد الی الناس واصطناع الخیر الی کل بر وفاجر»(21)؛ پس از ایمان به خدا سرآمد تمام اعمال عاقلانه بشر دوستی و نیکی به همه مردم است ، خواه خوب و درستکار باشد و یا فاسق و گناهکار. 
همچنین ایشان در حدیثی دیگر فرمودند: «راس العقل بعدالایمان بالله مداره الناس فی غیرترک حق»(22)؛ بعد از ایمان به خداوند سرآمدهمه کارهای عاقلانه مدار نمودن با مردم است بدون آنکه حقی ترک وپایمال شود. 
امام علی علیه السلام فرمودند: «التودد الی الناس راس العقل»(23)؛ ریشه خردمندی اظهار دوستی ومحبت نسبت به مردم است. 
و دربیانی دیگر فرودند: «العقل حیث کان الف و مالوف»(24)؛ هرکجا عقل باشد مایه الفت وهمبستگی همه جانبه است (نقل به معنا)همچنین از ایشان روایت شده که فرمودند: «ثمره العقل مداراه الناس»(25)؛میوه ونتیجه داشتن عقل ،برخورد مدارا بامردم است. 

7.عقل ، عامل تعدیل غرایز وعواطف

یکی از ابعاد شخصیت انسان - که هرکس وظیفه دارد که به رشد صحیح آن بپردازد بعد عاطفی است یعنی هرانسانی به طور فطری وطبیعی از غرایزی چون حب ذات ریاست طلبی، مال ومقام دوستی، شهوت و غضب و ...و عواطفی همچون نوع دوستی ،محبت به دیگران ،علاقه به زن وفرزند، ترحم به ضعیفان و زیردستان و ... برخوردار است که همگی آنها فی حد ذاته و به نوبه خودنیکو و مفید و حتی لازمه زندگی انسانی است ، لذا باید به نحو شایسته پرورش یابند و ارضا شوند . اما مسأله مهم و وظیفه ومسئولیت سنگینی که هر انسانی بر عهده دارد آن است که جا ومکان به کار بردن غرایز و عواطف و نحوه به کاربستن و نیز میزان ظهور و بروز آنها را به خوبی بشناسد تا آنها از راه تعادل خارج نشوند و بر اثر افراط و تفریط انسان را به زبونی و خواری وهلاکت نکشانند و دراین وادی یکی از عوامل بسیار موثر که می تواند بشر را یاری و او را از خطرات نجات بخشند عقل اوست. 
قال علی علیه السلام «العقل الکامل قاهر للطبع السوء»(26)؛ امام علی علی السلام فرمودند: عقلی که به مرحله کمال رسیده است می تواند طبیعت بد وغرایز تندرو را سرکوب کند. 
همچنین فرمودند: «العاقل من یملک نفسه اذا غضب و اذا رغب و اذا رهب.»(27)عاقل کسی است که درهنگام خشم ونیز در وقت تمایل و علاقه مندی به چیزی وهمچنین به وقت ترس از چیزی بر نفس خود مالک و غالب باشد. 
عن علی علیه السلام: «من علامات العقل العمل بسنه العدل»(28)؛ اما علی علیه السلام فرمودند: از نشانه های عقل به کاربستن روش عادلانه (درکارها) است. 
قال علی علیه السلام : «النفوس طلقه لکن ایدی العقول تمسک اعنتها عن النحوس»(29)؛ وباز حضرت امیر علیه السلام فرمودند: نفس سرکش آدمی رها و خودسر است ولی دست نیرومند عقل به شدت زمامش را می کشد و از اعمالی که مایه نحوست و بدبختی است بازش می دارد. 

8.عقل سنگ زیربنای علم و تجربه و نوآوری

اعتقاد ما برآن است که نه تنها اندیشمندان بلکه حتی عموم انسان های معمولی ومتعارف به خوبی واقف اند که بخشی از معلومات و آگاهی های خود را از راه آموختن وبخشی از معرفت های خویش را از طریق تجربه به دست می آورند. اما آنچه دراین وادی قابل دقت ودانستن است آنکه روایات اسلامی به طور صریح وآشکار اعلام می نمایند که هم علم وهم تجربه متکی به نیروی عقل اند؛ یعنی سنگ زیر بنای علم وتجربه نیروی خرد آدمی است که به طور طبیعی و رایگان خدایش به او عنایت و بدو سرافراز و مفتخرش کرده است . بی تردید افزایش و ابتکار و باروری علم و دانش وتجلی ونمود تجربه ومهارت هرکس به میزان قابل توجهی به توانمندی نیروی عقل ونحوه به کاربردن و استفاده صحیح از آن گوهر پربها خواهد داشت، هم چنان که این حقیقت و واقعیت را با بیان های مختلف در کلام مولای متقیان، حضرت علی علیه السلام می بینیم که فرمود: عقل بر دو قسم است یکی عقلی که به طور طبیعی نصیب بشر می شود و دیگری عقلی که از راه شنیدن سخنان دیگران وفراگرفتن معلومات این وآن عاید آدمی می گردد؛ ولی برا ی کسی که عقل طبیعی وسالم ندارد شنیدن مقالات وسخنان علمی سودبخش نیست مانند کسی که چشمش نابینا است ونمی تواند از پرتو نور آفتاب استفاده کند و چیزی را ببیند.(30) 
و فرمودند: «العقل عقلان عقل الطبع وعقل التجربه وکلاهما یودی الی المنفعه و الموثوق به صاحب العقل والدین »(31)؛ عقل بر دو نوع است عقل طبیعی و عقل تجربی وهر دوتای آنها به سودانسان می انجامد وکسی مورد وثوق و اعتماد است که دارای عقل ودین باشد وباز فرمودند: «عقول الفضلاء فی اطراف اقلامها.»(32)عقل های فضلا ودانشمندان دراطراف نیش قلم هایشان دور می زند. همچنین فرمودند: عقل ها پیشوایان افکارند وافکار پیشوایان عواطف و عواطف پیشوایان حواس و حواس پیشوایان اعضا؛ (به اینترتیب اعضای انسان برحواس او تکیه می کنند وحواس او از عواطف او کمک می گیرند وعواطفش برافکار تکیه می کند وافکار بر عقل ها)(33) 

تفکر چیست؟

در مجمع البحرین آمده است که التفکر التأمل(34)تفکر یعنی تامل و دقت در کار وراغب در کتاب مفردات استعداد دریافت علم وآگاهی را علم می نامند وتفکر را به تلاش وحرکت این استعداد برا ی دریافت علم وآگاهی در زیر نظر عقل معنا می کند.(35)همچنین یکی ازمعناهایی که درکتب منطق برای فکر دکر کرده اند آن است که الفکر ترتیب امور معلومه للتادی الی مجهول، یعنی فکر عبارت است از مرتب ساختن امور معلوم برای کشف مجهول(36)ودر تفسیر المیزان می خوانیم که قرآن کریم عقول را به استعمال چیزی که در فطرت آن جا دارد و در رفتن راهی که به حسب طبع خود میشناسد والفت دارددعوت می کند وآن همان ترتیب مطالب معلوم برای کشف مجهولات است وآنچه که فطری عقول است این است که برای به دست آوردن معلومات واقعی مقدماتی تحقیقی ویقینی ترتیب دهد.(37) 
به هرحال ا زمجموع همه اینها می توان نتیجه گرفت که تفکر جلوه ای از تعقل ویا ثمره ای ازآن است که ما رابه تأمل وبررسی عمیق امور وا می د ارد تا از آنها نتیجه مطلوب ومعقول به دست آوریم وسرانجام به فلاح و رستگاری که نهایت درجه خواسته وسعادت انسان است برسیم وشاید از اینکه درقرآن کریم بیش از سیصد مورد انسان را به تفکر ،تعقل، تذکر ؛ تدبر ،تفقه و ... فرا می خواند همین هدف را دنبال می کند. 

قرآن وتفکر

موضوع تفکرو اندیشیدن از جمله موضوعات بسیار مهمی است که قرآن کریم برآن تأکید داشته و این بحث را تقریبا" در 18 آیه مطرح می کند. 
ازجمله فرماید: اولم یتفکروا ما بصاحبهم من جنه ان هو ا لا نذیر مبین ؛ (اعراف آیه 184) آیا این مشرکان فکر نکردند که صاحب آنان (پیامبر) به هیچ وجه جنونی دراو نیست اونیست مگر انذار دهنده آشکار. 
همچنین درآیاتی پس از شمردن برخی از نعمت های که خداوند در اختیار بشر قرار داده وآن ها را نشانه ای از آثار قدرت الهی دانسته می فرماید:... ان فی ذلک لایه لقوم یتفکرون (نحل آیه 11 و 69)همانا درآن نشانه قدرت خدا برای مردمی که تفکر می کنند وجود دارد و یا می فرماید: ... کذلک یبین الله لکم الایت لعلکم تفکرون ؛ (بقره آیه 219 و266) این چنین خداوند نشانه های خود را برای شما بیان می کند شاید در کارهای خود بیاندیشید. 
درآیه ای دیگر می فرماید: ... افلا تتفکرون ؛(انعام آیه 50) آیا فرک نمی کنید! و یا می فرماید:اولم یتفکروا فی انفسهم ،(روم آیه 8 ،اعراف 184) آیا درخودشان نیاندیشیده اند. 
ویا می فرماید: ...لعلهم یتفکرون ؛(اعراف آیه 176 ؛نحل 44 و69؛حشر21) شاید بیاندیشند. 
وجالب آنکه در آیه 46 سوره سبأ متعلق تفکر محذوف است که خود دلیل بر مطلق بودن وعموم بودن تفکر می باشد. یعنی تفکر درهمه چیز و در همه امور زندگی اعم از مادی یا معنوی دنیوی یا اخروی کوچک یا بزرگ و...(مکارم شیرازی ؛ الامثل فی تفسیر کتاب الله المنزل ،ج10 ؛ص584) 

پرورش نیروی تفکر وابتکار و نوآوری

زیست با ارزش: یکی از امتیازات اصلی زندگی انسان برسایر حیوانات آن است که زندگی انسان یک زندگی فکری است ،یعنی زیستن انسان زیست متکی بر فکر است وبه طور مسلم هرچه فکر صحیح تر ونیرومند تر ومستقیم تر باشد، زندگی بهتر و نیکوتر و از استقامت بیشتری برخوردار خواهد بود. بنابراین زیست باارزش وقتی است که مبتنی بر فکر با ارزش باشد وخدای متعال نیز در کتاب مقدس قرآن با راه های مختلف وروش های گوناگون همین مطلب را تذکر فرموده است. 

علم وتعلم ، عقل و تعقل

درابتدا لازم است که دو مطلب از یکدیگر تفکیک و جدا شود، علم (تعلیم) و تعلم از عقل و تعقل. علم همان آموزش دادن وتعلیم است ودر تعلیم ، متعلم فقط فراگیرنده است ومغز متعلم به منزله انباری است که یک سلسله معلومات درآن ریخته می شود، ولی این مقدار در آموزش کافی نیست ونباید هدف آموزش فقط همین باشد بلکه باید هدف بسی بالاتر و والاتر باشد ومعلم باید و حتی وظیفه دارد که نیروی فکری متعلم را پرورش دهد واورا به سوی استقلال در اندیشیدن رهنمون گردد وقوه ابتکار او رازنده و توانمند سازد.(38) 
بنابراین آنجا که در مقابل علم وتعلم از عقل وتعقل ویا فکر و تفکر سخنی به میان می آید ویا از آنها بحث و تجزیه وتحلیلی می شود نظر وهدف همان دخالت رشد عقلانی و استقلال فکری است که بر اساتید فن واجب است که ارزش حقیقی آنرا دریابند وبا به کار بردن آن در آموزش هیا خویش بهای لازم آنرا بپردازند واگر معلمی از رشد فکری وعقلانی متعلمین غفلت ورزد وتنها به این اندازه قانع شود که مطالب ونکایت را قالبی به افراد تحت تعلیم خود آموزش دهد وآنگاه همان آموخته شده ها را طوطی وار از آنان بخواهد خیانتی بس بزرگ، هم به افراد هم به آموزش وپرورش وهم به جامعه اسلام و مسلمین و بشریت نموده است. زیرا اگرچه با به کاربستن این روش وسیله تقویت نیروی حافظه متعلمین را فراهم کرده اما متقابلا" قدرت تکفر وخلاقیت آنان را تضعیف نموده است .دردین مقدس اسلام هم به مسأله تعلیم وتعلم وهم به مسأله تفکر و تعقل عنایت و توجه شده است وهر دوی آنها راعبادت می داندوبرا یهرکدام ارزشی فوقا لعاده قائل است اما در مقام مقایسه مسلما" تفکر و تعقل را برتعلیم وتعلم مقدم می شمارد. به فرموده علی علیه السلام :«فضل فکر وفهم انجع من فضل تکرار و دراسه»(39)؛ ارزش وفضیلت اندیشیدن وفهمیدن سودمندتر از ارزش و فضیلت تکرار کردن وگفت وشنود می باشد وباز می فرمایند: «علیکم بالدرایات لا بالروایات»(40)؛ برشما لازم است به فهم ودرک مطالب نه فقط نقل وبیان آنها. 
همچنین موضوع آنگاه آشکارتر وواضح تر می گردد واهمیتش روشن تر می شود که به دقت درآیات وروایات مربوطه تدبری گردد واین نتیجه را به دست آورد که از نظر اسلام علم به معنای واقعی آن علمی است که با تفکر و تعقل همراه باشد وآنگاه علمی متناسب با خود را به دنبال آورد؛ همچنان که این معنا از حدیث مفصل و معروف عقل که از امام هفتم رسید ه است کاملا قابل درک است که فرمودند: 
«یا هشام نصب الحق لطاعه الله ولانجاه الا بالطاعه والطاعت بالعلم والعلم بالتعلم والتعلم بالعقل یعتقد و لاعلم الامن عالم ربانی ومعرفه العلم بالعقل؛»(41) 
ای هشام حق را برپا داشته اند برای فرمان بردن از خدا نجات ورستگاری نیست مگر به طاعت وطاعت به وسیله علم است وعلم نیازمند به آموزش است و آموختن وابسته به عقل می باشد وعلم منحصر به عالم ربانی و الهی است ودرک وفهم علم به تعقل است. 
همچنین اگر در سرزنش وتوبیخ عالمان بی عمل آیات و نیز روایات بسیار فراوانی رسیده- تا آنجا که نه تنها آنان را عالم نمی دانند که جاهلشان می خوانند- باز از همین باب است .امام صادق علیه السلام فرمودند: «من لم یصدق فعله قوله فلیس بعالم»(42)،کسی که کردارش گفتارش را تأیید وتصدیق نکند عالم و دانشمند نیست. 
وامام علی علیه السلام فرمودند: «کفی بالعالم جهلا" ان ینافی علمه عمله»(43)؛ بر نادانی صاحب علم همین قدر بس که علمش مخالف با عملش باشد. 
در تأیید این مطلب شاید ذکر این نکته خالی از لطف نباشد که درعرف عام تقریبا همیشه ودر همه جا نقطه مقابل علم را جهل می دانند اما روایات زیادی جهل را ضد عقل معرفی فرموده اند .مثلا" حضرت رضا علیه السلام فرمودند: «صدیق کل امرء عقله وعدوه جهله .»(44)دوست هر فردی خرد وعقل اوست و دشمنش جهل و نادانی اوست. 
وباز شاید به همین خاطر باشد که مرحوم کلینی(ره) دراصول کافی کتاب عقل وجهل را عنوان فصل قرار داده است نه کتاب علم وجهل. 
البته از یاد نبرده ایم که زیربنا و شالوده فکر و تعقل تعلیم وتعلم می باشد و هیچ تفکری وتعقلی بدون تعلیم و تعلم قبلی ممکن نیست؛اما پس از حصول و کسب معلومات مقدماتی ارج وبهای واقعی با تعقل و تفکر است که ثمره دقت در حدیث زیر بازگو کننده این حقیقت می باشد: 
قال الصادق عن الیه علیهما السلام : «یا بنی اعرف منازل الشیعه علی قدر روایتهم ومعرفتهم فان المعرفه هی الدرایه للروایه وبالدرایه للروایات یعلو المومن الی اقصی درجات الایمان»(45)؛ امام صادق علیه السلام از پدر بزرگوارش امام باقر علیه السلام نقل می کند که حضرت فرمود: ای فرزندم مقام ومنزل شیعیان را به اندازه روایاتی که می دانند و به مقدار معرفت آنها بشناس، پس همانا معرفت حقیقی فهم و شناخت روایات است وبه وسیله شناخت وفهم روایات مومن به اعلادرجه ایمان،بالا خواهدرفت. 
بنابراین به هر بشری به اعتبارانسانیت خویش وبر هر مسلمان ومومنی به خاطر ایمان ورهنمودهای دینش واجب است که به نقادی آموخته ها بنشیندیعنی هرانچه را که می خواند ویا می شنود به محل عقل وفکر بزند و با معیار اندیشه ومنطق بسنجد یافته های حق وصحیح و معقول ومنطقی را علم داند و به کار بندد و بقیه را فرو نهد ورهایش کند وبدین ترتیب چون به الطاف وتوفیق خداوند ی وکوشش شخصی نهمت و روحیه نقادی سخن وانتخاب احسن نصیب وی گشت بی تردید نشانه رشد فکری خویش به حساب آورد و خود را بشار یافته از سوی خدای خویش بداند ، که امام هفتم علیه السلام فرمود: 
یا هشام ان الله تبارک و تعالی بشر اهل العقل و الفهم فی کتابه فقال: ... فبشر عباد. الذین یستمعون القول فیتبعون احسنه اولئک الذین هدهم الله واولئک هم اولوا الالبب، (زمر18-17) ای هشام به راستی خدای تبارک وتعالی اهل اندیشه وصاحبان خرد را در کتاب خود مژده و بشارت داده است آنچنان که فرمود: بشارت بده بندگان را آنان که سخن را استماع می کنند و بهترین آنرا انتخاب و پیروی می نمایند چنین کسانی هستند که خداوند آنها را هدایت کرده واینان به راستی صاحبان عقل هستند. 
شایان ذکر است که درایجاد وتقویت روحیه نقادی در متعلمین نه تنها اساتید ومربیان نقش مهم و اساسی خواهند داشت بلکه چون عهده دار پرورش فکری افرادند وظیفه و مسئولیتی خطیر وبسیار سنگین برعهده دارند؛ تا آن حد که باید آنچنان متعلمین خود را آموزش و پرورش دهند وخصلت نقادی مطلب را در آنان بپرورانند که به هیچ سخن ناحق اعتنایی نکنند اگرچه گوینده اش آن را با آب وتاب بیان کند و حتی چهره و ظاهری حق نما داشته باشد و متقابلا" پذیرنده حق باشند هرچند گوینده آن خود اهل حق نباش .چنانکه در روایات اسلامی از حضرت مسیح علیه السلام نقل شده که فرمود: 
«خذوا الحق من اهل الباطل ولاتأخذو الباطل من اهل الحق وکونوا نقاد الکلام»(46)؛ حق را بگیرید و بپذیرید ولو از اهل باطل اما باطل را هرگز نگیرید و نپذیرید ولو ازاهل حق خودتان نقاد سخن و سخن شناس باشید. 

تحلیلی حکیمانه از استاد شهید

این مسأله که رشد شخصیت فکری وعقلانی باید در افراد و در جامعه پیدا بشود- یعنی قوه تجزیه و تحلیل مسائل بالا برود- یک مطلب اساسی است .اصلا" من به کسانی که خیلی معلم واستاد دیده اند واین را مایه افتخار خویش می شمرند، اعتقادی ندارم مثلا" می گویند فلان عالم سی سال به درس مرحوم نائینی رفته وبیست وپنج سال در درس آقا ضیاء حاضر شده است ، من می گویم کسی پنجاه و پنج سال عمر خود را یکسره صرف آموختن وتحصیل می ماید دیگر مجال فکرکردن ندارد! تمام نیرویش وعمرش به گرفتن گذشته است فرصت وتوانی برایش باقی نمانده تا خود به مطلبی برسد... 
بلی از نظر اسلام ت علیم وتعلم عبادت است وهمین طور تفکر عبادت است اما آنچه در باب تفکر آمده است بیشتر از آن است که درباب تعلم ذکر شده است. مثلا" افضل العباده التفکر ، برترین عبادت ها تفکر است یا لاعباده کالتفکر، هیچ عبادتی مانند تفکر نیست یا کان اکثر عباده ابی ذر التفکر ، بیشترین عبادت ابوذر فکر کردن بود و... 
به منظور جلوگیری از طولانی شدن سخن به همین مقدار بسنده می شود و احادیث زیر حسن ختام این قسمت خواهد بود. 
1-قال عیل علیه السلام «اعقلوا الخبر اذا سمعتموه عقل رعایه لاعقل روایه فان رواه العلم کثیر و رعاته قلیل»(47)، اخباری که می شنوید پیرامون آن تفکر کنید، تفکر برای عمل نه فقط برای نقل زیرا راویان علم بسیارند و عمل کنندگان به آن کم. 
2-عنه علیه السلام: «علیک بالفکر فانه رشد من الضلال و مصلح الاعمال»(48)،بر تو باد اندیشیدن زیرا فکر راه رشد وکمال را از راه گمراهی وضلالت نشان می دهد وکارها را اصلاح می کند. 
3- عن حسن بن علی علیه السلام : «علیکم بالفکر فانه حیاه قلب البصیر»(49)، اندیشه کنید زیرا اندیشیدن وسیله زنده بودن قلب و دل افراد آگاه و بصیر است. 
4- عن علی علیه السلام : «من اکثر الفکر فیما یعلم اتقن علمه وفهم ما لم یکن یفهم»(50)؛ کسی که درباره آنچه می داند زیاد فکر کند وتأمل نماید علمش را محکم و استوار نموده و آنچه را نفهمیده بود می فهمد. 
5- عن ابی عبدالله علیه السلام:انه قال حدیث تدریه خیر من الف ترویه ولا یکون الرجل منکم حتی تعرف معاریض کلامنا، (فلسفی، محمدتقی، الحدیث ،ج 1،ص 327) امام صادق علیه السلام فرمود: اگر کسی یک حدیث از معارف اسلامی رابه خوبی بفهمد وعمق علمی آنرا به درستی درک کند بهتر ازآن است که هزار حدیث را درحافظه خود بسپارد وآنها رانقل کندو پیروان مکتب اهل بیت به مقام فقاهت نایل نمی شوند مگر آنکه نظرات ائمه علیهم السلام را درک کنند وبه جهات مختلف احادیث متوجه باشند. 

ذکر و تذکر

ذکر: در مفردات راغب چند معنا برای ذکر دیده می شود. از جمله می خوانیم که ذکر حالت نفسانی است که به انسان امکان می دهد تا آگاهی و معرفت های به دست آورده خود را حفظ و نگهداری کند. بدین ترتیب ذکر معادل حفظ است اما با این تفاوت که ذکر اندوخته های علمی را به وقت نیاز به صحنه ذهن حاضر میکند واین معنا را گاهی با قلب وگاهی با زبان انجام می دهد لذا گفته اند که ذکر بر دو قسم است قلبی وزبانی و هرکدام از آنها باز بر دو قسم اند یکی ذکر از فراموش شده ها و دیگری ذکر بدون فراموشی وبه منظور ادامه حفظ برای هر قسم از آنها نیز آیاتی را به استشهاد می آورد( راغب اصفهانی، ص 181 ، ذیل فکر) تذکر نیز همان معنای ذکر رادارد. 
آیات پرشماری از قرآن مجید حاوی واژه های هم خانواده این کلمه می باشند و حتی بیش از تعقل و تفکر وپیام های این آیات همان پیام های آیات تعقل وتفکر است ، لذا نتایجی که از این آیات به دست می آید همان نتایجی است که ازآن آیات حاصل می شود. برای نمونه برخی از این آیات را شاهد مثال قرار می دهیم. 

توحید

-(خداوند) از آن آب باران برای شما بر درختان زیتون وخرما وانگور وهر گونه میوه های دیگر برویانید... 
... ان فی ذلک لایه لقوم یتفکرون ، که درآنها آیه و نشانه قدرت الهی برای مردمانی است که فکر می کنند. 
- و (خداوند) برای شما شب و روز وماه وخورشید و ستارگان را مسخر ساخت وبه فرمان او مسخرند... 
ان فی ذلک لایت لقوم یعقلون ،و دراین کار آیه ونشانه های قدرت خدا برای مردمی که تعقل می کنند وجود دارد. 
-و(خداوند)آنچه را در زمین برای شما آفرید در اشکال و رنگارنگ گوناگون است... 
ان فی ذلک لایه لقوم یذکرون ،(نحل 13-11) دراین کار نشانه توانایی خداوند برای مردمانی که متذکرند خواهد بود. 
دقت درآیات سه گانه برخی از نعمت هایی که پروردگار منان برای انسان خلق کرده ودر اختیار وی نهاده است برمی شمرد وبرآنها نام آیه وآیات (نشانه ونشانه ها) الهی می نهد و درک این حقیقت را مربوط به متفکران ، خردمندان ومتذکران می داند. 

معاد

-و دنیا جز بازیچه کودکان وهوسرانی بی خردان نیست ویقینا" سرای دیگر وقیامت برا ی اهل تقوی نیکوتراست. 
افلاتعقلون (انعام 32)آیا دراین گفتار تعقل نمی کنید. 
-به یقین درخلقت آسمان ها وزمین ورفت وآمد شب وروز دلایلی روشن برخردمندان ( بروجود خدا) است .آنان که خدا را درهر حالت یاد می کنند (یذکرون الله) ایستاده ونشسته و خفته وپیوسته در خلقت آسمان وزمین فکر می کنند (یتفکرون ) و می گویند پروردگارا این دستگاه با عظمت را بیهوده نیافریدی تو پاک و منزهی پس ما را به لطف خوداز کیفر دوزخ دورنگه دارد. 
ان فی خلق السموات والارض و اختلف الیل والنهار لایت لاولی الالبب. الذین یذکرون الله فیما وقعودا" وعلی جنوبهم ویتفکرون فی خلق السموت و الارض ربنا ماخلقت هذا بطلا" سبحنک فقنا عذاب النار ،(آل عمران 190-191) 
-اوخدایی است که بادها را با بشارت باران رحمت خویش از پیش می فرستد تا باد ابرهای سنگین را بردارد، ما آنها رابه شهر ودیاری که مرده است می رانیم وباران را فرو می فرستیم پس هرگونه ثمر و محصول را آن سرزمین بیرون آوریم... 
کذلک نخرج الموتی لعلکم تذکرون ( اعراف 57) ما مردگان را این چنین از زمین برمی انگیزیم شاید که متوجه و متذکر شوید. 

قرآن

-انا انزلنه قرانا عربیا لعلکم تعقلون (یوسف2)ما قرآن را به عربی (فصیح) فرو فرستادیم شاید که تعقل کنند. 
-وانزلنا الیک الذکر لتبین للناس ما نزل الیهم ولعلهم یتفکرون ،(نحل،44) بر تو قرآن را نازل کردیم تا برای مردم آنچه را که فرو فرستاده شده بیان کنی شاید که تفکر می نمایند. 
- اتبعوا ما انزل الیکم من ربکم ولا تتبعوا من دونه اولیاء قلیلا" ما تذکرون، پیروی کنید از آنچه که از طرف پروردگارتان به سوی شما فرستاده شده وغیر از خدا را به دوستی نگیرید اما مردمی اندک متذکر این معنا می شوند. 
همچنین موضوعات دیگری مانند نبوت ،آفرینش،تمثیل ها وغیره که واژه هایی از تعقل و تفکر و تذکر در ضمن اشاره به آنها به کاررفته و ما را موظف به دقت وبهره گیری عالمانه و عاقلانه وعارفانه از آنها فرموده است . باید اذعان نمود که نه تنها آیاتی که متضمن الفاظ تعقل وتفکر وتذکرند، بارور کننده و رشد دهنده اندیشه ها هستند و شکوفایی ونو آوری ها را به دنبال دارند ، بلکه تمام آیاتی که واژه های تدبر، تفقه ، اولوالالباب وامثال، در آنها به کاررفته ویا هماهنگی مفهومی با این آیات دارند ،توانایی ایفای نقش فوق را خواهند داشت. 
۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰
Farzad Moo

اظطراب


همه انسانها اضطراب را در زندگى خود تجربه می‌کنند و طبیعى است که مردم هنگام مواجهه با موقعیتهاى تهدیدکننده و تنش‌زا مضطرب می‌شوند، اما احساس اضطراب شدید و مزمن در غیاب علت واضح، امرى غیرعادى است.

اضطراب شامل احساس عدم اطمینان، درماندگى و برانگیختگى فیزیولوژیکى است. به‌طور کلى اضطراب یک احساس منتشر، بسیار ناخوشایند و اغلب مبهم دلواپسى است که با یک یا چند حس جسمى مانند احساس خالى شدن سر دل، تنگى قفسه سینه، طپش قلب، تعریق، سردرد و غیره همراه است.

بررسیها نشان می‌دهد که اضطراب در مردها، طبقات اقتصادى مرفه و جوانان کمتر است و در زنان، افراد کم‌درآمد و سالمندان بیشتر شایع می‌باشد.
.
علائم و نشانه های اضطراب

ـ عصبى بودن، آرام و قرار نداشتن
ـ تنش
ـ احساس خستگى
ـ سرگیجه
ـ تکرر ادرار
ـ طپش قلب
ـ بی‌حالى
ـ تنگى نفس
ـ تعریق
ـ لرزش
ـ نگرانى و دلهره
ـ بی‌خوابى
ـ اشکال در تمرکز حواس
ـ گوش به زنگ بودن
.
اضطراب در کودکان و نوجوانان


بسیارى از کودکان هنگام قرارگیرى در وضعیت جدید مثل روبرو شدن با افراد جدید، احساس اضطراب کرده و به‌طور خجالت‌آورى به مادر و پدر، افراد فامیل و یا وابستگان به اصطلاح «آویزان» می‌شوند.

معمولاً والدین می‌توانند آنها را تشویق به خروج از «منطقه امن» بکنند. هر چند بعضى از کودکان در مقابل این شرایط مقاومت کرده و آنها را نمی‌پذیرند. به‌منظور کمک به کودکان در این موقعیت باید صبر و حوصله کافى داشت به‌طوریکه آنها احساس اعتماد به نفس کافى جهت مقابله با مسائلى که به نظرشان مشکل مى آید را کسب کنند.

بسیارى از والدین از این احساس کودکانشان آگاه نیستند تا روزى که آنان به مشکلى برخورد می‌کنند مثل روز رفتن به مدرسه و ... منشاء این اضطراب در کودکان ناشناخته می‌باشد. اغلب ترکیبى از یک ترس ناشناخته و فقدان کنترل همراه با یک طبیعت ناشى از شرم و خجالت زمینه بسیارى از اضطراب کودکان را تشکیل می‌دهد.

بسیارى از شکایتهاى کودکان در دوران ابتدائى مدرسه همچون درد معده یا سوزش سر دل و یا دردهاى پراکنده دیگر، ناشى از وجود یک اضطراب نهفته در کودکان است که وجود اختلاف در خانواده و نگرانى در پدر و مادر می‌تواند از علل آن باشد که این نگرانى مستقیماً به کودک انتقال یافته و با این شکایات بروز مى کند.

شایعترین اختلالات اضطرابى در کودکان و نوجوانان عبارتند از:

ـ اضطراب جدایى (Separation Anxiety)

ـ اضطراب امتحان (Exam Anxiety)

ـ اضطراب اجتماعى (Social Anxiety)

ـ ترس از مدرسه (School Phobia)

عوامل موثردر اضطراب نوجوانان و مقابله با آن
سرچشمه بسیاری از ناراحتیهای ظاهراً غیر منطقی نوجوانان اضطرابی است که از عوامل گوناگون از جمله عوامل زیر ناشی می‌شود : تغییرات جسمانی از قبیل نگرانی از دیررسی بلوغ بخصوص در پسرها، نگرانی از زود رسی بلوغ بخصوص در دخترها، ترس و احساس خجالت از تغییر جسمانی و رنج ناشی از عدم پذیرش تغییرات جسمانی، عدم پذیرش از جانب همسالان، مستقل شدن، بروز رفتار پرخاشگرانه، غیر منطقی بودن، نداشتن مهارتهای لازم برای زندگی، تمایلات جنسی و آشفتگی در نقش. در اینجا به طور مختصر بعضی از این عوامل مورد بررسی قرار می گیرند:

نحوه رویارویی با رنج ناشی از تغییرات جسمانی
تغییرات ناشی از دوران بلوغ را نوجوان به‌تدریج می‌پذیرد. علت اصلی نگرانی در مورد نکات دیگری همچون زودرسی و دیررسی بلوغ و احساس خجالت در مواجهه با تغییرات جسمانی، عدم آگاهی، آگاهی ناقص یا محدود و یا اطلاعات نادرست نوجوان در زمینه های مختلف بلوغ و تغییرات جسمانی ناشی از آن است، که بهترین راه پیشگیری نیز فراهم آوردن آگاهی و بینش دقیق، صحیح و به موقع است. والدین باید قبل از پیدایش علایم ثانویه بلوغ فرد را بطور مناسب و با مراعات شئون اخلاقی، در جریان مسائلی از جمله سن بلوغ، عوامل موثر در پیدایش بلوغ و تغییرات جسمانی و آثار روانی آن بگذارند. والدین و مربیان با فراهم آوردن جوی آزاد و سالم باید این امکان را به نوجوان بدهد که سوالات، افکار، احساسات و احیاناً نگرانیهای خود را صادقانه مطرح و جوابهای مناسب دریافت کند و نباید بگذارند تا نوجوانان برای یافتن پاسخ سوالات خود کسانی که صلاحیت ندارند از جمله همسالان مراجعه و دچار انحراف و اضطراب شود. در مواردی که نوجوان نمی تواند مسائل را حضوری با والدین مطرح کند، باید مربیان و اولیای مطلع و متعهد مدرسه در حد مجاز نوجوان را راهنمایی کنند و با ارائه کتابهای مناسب و بحثهای مفید، زمینه بدست آوردن اطلاعات سالم را فراهم آورند.

رویارویی با اضطراب ناشی از عدم پذیرش از جانب همسالان
نتایج پژوهشی نشان داده است که ناامنی، وابستگی شدید و ناسالم نوجوان به والدین، ناتوانی یا نداشتن مهارتهای لازم در برقرار کردن روابط عاطفی، اجتماعی و اخلاقی سالم، تفاوت در فرهنگ خانواده ها و بخصوص عدم پذیرش ارزشها و آداب و رسوم گوناگون، موجب اضطراب بسیاری از نوجوانان می شود. برای اینکه نوجوانی که تجربه های ذکر شده را نداشته است دچار اضطراب شدید نشود و یا اضطراب او ادامه پیدا نکند اقدامات زیر مفید است :

  • والدین باید گرایش فرزند خود به همسالان را بدرستی درک کنند، زیرا این یک نیاز طبیعی است که بخواهد مورد توجه و حمایت همسالان قرار گیرد.
  • والدین با نوجوان در مورد گزینش دوست توافق نمایند تا دچار تعارض نشود و پنهان کاری نیز نکند.
  • باید سعی کنند به طور منطقی با نوجوان روبرو شوند و در وقت مناسب، با گفتگوی ملایم و استدلال، او را متوجه نتایج نامطلوب بعضی از معاشرتها کنند.
  • والدین و مربیان برای دوستان نوجوان باید اعتبار و احترام قایل باشند.
  • والدین و مربیان و... باید در همه مواقع بخصوص در برابر همسالان، احترام و شخصیت نوجوان را حفظ کنند.

رویارویی با اضطراب ناشی از دوگانگی و ترس از مستقل شدن
یکی از عمومی ترین نیازهای نوجوان کسب استقلال از افراد خانواده و دیگران است. مطالعات نشان داده که اضطراب در کسانی بیشتر دیده می شود که دچار ناامنی شدید، عدم اعتماد به نفس، وابستگی ناسالم به والدین بخصوص مادر هستند. کسب استقلال در بسیاری از نوجوانان اضطراب ایجاد می کند. از جمله حالاتی که در زمینه مستقل شدن دیده می شود، تضاد و دوگانگی است، یعنی نوجوان در حالیکه می خواهد و می داند که باید مستقل شود از استقلال نیز می ترسد. برای جلوگیری از این دوگانگی والدین باید وضعیتی فراهم آورند تا نوجوان با بدست آوردن اعتماد بنفس، امنیت روانی و جرات تجربه کردن، بتدریج درصدد کسب استقلال برآیند. یکی از دلایل اساسی در اضطراب ناشی از مستقل شدن، عدم آگاهی از وضعیتی است که نوجوان بعد از مستقل شدن پیدا خواهد کرد. به نوجوان باید مسئولیت و فرصت داد که در بسیاری از امور مربوط به خود اظهار عقیده کنند و تصمیم بگیرد، ولو اینکه اشتباه کند و نباید نوجوانان را به خاطر اشتباهاتشان مورد تنبیه یا تحقیر قرار داد بلکه باید به آنها این فلسفه را آموخت که زندگی سراسر تلاش و مبارزه است و آنها می توانند از خطاهای خود درسهای مفید بیاموزند. در نیاز نوجوانان به کسب استقلال تفاوتهای فردی وجود دارد به همین دلیل نباید آنها را مقایسه ملامت آمیز کرد زیرا گاهی باعث دلسردی، احساس نا امنی و اضطراب می شود.

رویارویی با اضطراب ناشی از بروز رفتار پرخاشگرانه
یکی از خصوصیات بعضی از نوجوانان مخالفت با افراد مختلف در خانه و خارج از آن است که گاه بصورت پرخاشگری کلامی یا غیر کلامی بروز می کند. عدم توانایی در کنترل رفتار پرخاشگرانه باعث اضطراب بسیاری از نوجوانان است. بطور خلاصه بالا بردن میزان مقاومت و تحمل کودک در برابر ناکامی و سختیها، ارضاء صحیح نیازهای کودک، ایجاد امنیت روانی و بوجود آوردن الگوهای رفتار مناسب می تواند در پیشگیری رفتار پرخاشگرانه موثر باشد. اگر این اقدامات بموقع انجام نشود باید در زمان حال امکاناتی فراهم آوریم که نوجوان کمتر پرخاشگری کند و با اضطراب کمتری روبه رو شود. توصیه های زیر در این زمینه مفید است:

  • والدین و دیگران باید تا حد ممکن از امر و نهی های زیاد، بی مورد و غیر اصولی خودداری کنند.
  • از ایجاد ممنوعیت و محدودیتهای بی مورد که مغایر با نیاز نوجوان به کسب آزادی و استقلال است خود داری کرد.
  • با تقویت روحیه نوجوان بخصوص تکیه بر مهارتها و تواناییهای مثبت او، باید روشهای مناسب مواجهه با ناکامی را به او آموخت.
  • به نوجوان باید آموخت که در مقابله با خشم به جای اینکه بدون تفکر خشمی کنترل نشده ابراز دارند منطقی برخورد کنند و بدون توهین و تحقیر به دیگران ابراز وجود کنند و عواطف خود را بیان کنند.
  • باید به او فهماند که نحوه برخورد دیگران با او تا حدی نتیجه رفتار خود اوست.
  • در برابر پرخاشگری نوجوان نباید از تنبیه یا تحقیر استفاده کرد، زیرا این رفتارها خود باعث تشدید پرخاشگری می شوند بهتر است به عمل پرخاشگرانه او، پاسخ نداد، منتها باید به نوجوان فهماند که بی اعتنایی ظاهری به پرخاشگری او حمل بر تائید یا قبول آن نیست.
.
انواع اضطراب

اضطراب انواع مختلف و متنوعى دارد که هر فردى ممکن است به یک یا چند نوع از این اختلالات مبتلا باشد:

۱ـ اختلال اضطراب فراگیر یا منتشر (Generalized Anxiety Disorder)
ترکیبى از علائم زیر در این اختلال وجود دارد:

طپش قلب، تنگى نفس، اسهال، بی‌اشتهایى، سستى، سرگیجه، تعریق، بی‌خوابى، تکرر ادرار، لرزش، فقدان آرامش، مرطوب بودن کف دست، احساس گرفتگى گلو، نگرانى نسبت به آینده، گوش به زنگ بودن نسبت به محیط. در اضطراب فراگیر خطر واقعى وجود ندارد.

۲ـ اختلال هراس (Panic Disorder)
این افراد دچار حملات اضطرابى پیش‌بینى نشده‌اى می‌شوند که ممکن است ظرف چند ثانیه تا چند ساعت و حتى چند روز نوسان کند. مبتلایان به این اختلال می‌ترسند مبادا بمیرند، دیوانه شوند یا بی‌اختیار دست به کارهایى بزنند و یا علائم روانى ـ حسى غیرمعمول نشان دهند. سایر علائم اختلال اضطراب فراگیر نیز در این اختلال مشاهده می‌گردد.

۳ـ ترسهاى اختصاصى یا ساده (Simple Phobia)
شایعترین نوع ترس است. در خانمها بیشتر وجود دارد. یک نوع ترس غیرمنطقى است که طى آن فرد از مواجهه با اشیاء، فعالیتها و موقعیتهاى خاص همچون ترس از حیوانات، طوفان، بلندى، جراحت، خون و مرگ اجتناب می‌کند. در این موارد خود فرد متوجه افراطى و غیرمنطقى بودن ترس خویش است.

۴ـ ترس از مکانهاى باز (Agorophobia)
افراد مبتلا به این اختلال از وارد شدن به موقعیتهاى ناآشنا هراس دارند. مثلاً از رفتن به فضاى باز، مسافرت و حضور در ازدحام امتناع می‌کنند. این افراد از ترک کردن محیط منزل دچار ترس شدید هستند. این اختلال در نوجوانى شروع می‌شود و معمولاً این افراد تجربه اضطراب جدایى را در دوران کودکى داشته‌اند.

۵ـ ترسهاى اجتماعى (Social Phobia)
این نوع ترس از اواخر دوران کودکى یا اوائل نوجوانى شروع می‌شود. این افراد در مواجهه با دیگران احساس شرمسارى می‌کنند، نگران هستند که دستها و صدایشان نلرزد و سرخ نشود. معمولاً از صحبت کردن و غذا خوردن در حضور جمع، ابراز وجود کردن، انتقاد کردن، اظهارنظر کردن و اشتباه کردن می‌ترسند.

۶ـ اختلال وسواس (Obsessive-compulsive Disorder)
عبارت است از افکار یا اعمال غیر ارادى، تکرارى و غیرمنطقى که فرد برخلاف میل خود آن را تکرار می‌کند. این بیمارى می‌تواند به‌صورت وسواس فکرى، وسواس عملى و یا وسواس فکرى و عملى توأم با هم باشد.

در وسواس فکرى، فرد نمی‌تواند فکرى را از ذهنش خارج کند (مثل افکار پرخاشگرى یا جنسی)، یعنى یک فکر، عقیده، احساس مزاحم و تکرار شونده وجود دارد.

در وسواس عملى فرد براى اجراى تکرارى عملى خاص یا سلسله اعمالى خاص احساس اجبار می‌کند مثل شستن مکرر دستها. فکر وسواسى موجب افزایش اضطراب شخص می‌گردد درحالی‌که عمل وسواسى اضطراب شخص را کاهش می‌دهد.

۷ـ اختلال استرس پس از سانحه (PTSD: Post Troumatic Stress Disorder)
این اختلال قبلاً «سندرم موج انفجار» نامیده می‌شد. معمولاً با یک استرس شدید هیجانى که شدت آن می‌تواند براى هرکس آسیب‌رسان باشد همراه است از قبیل جنگ، بلا یا سوانح طبیعى مثل زلزله، مورد حمله یا تجاوز به عنف واقع شدن و تصادفات شدید.
ارتباط اضطراب با بیماریهای دیگر

اضطراب و کاهش قند خون
کاهش قند خون در هر شرایطى با علائم اضطراب هماهنگى کامل دارد. یعنى در هر اضطراب قند خون کاهش پیدا می‌کند و این مطلبى است که تحقیقات جدید را به‌سوى خود منعطف کرده است.

این واقعیت ما را به این مهم راهنمایى مى کند که شاید با کنترل قند خون بتوان علائم اضطراب را در افراد کاهش داد.
.
علل اضطراب

اضطراب می‌تواند ناشى از یک وضعیت روحی ـ اجتماعى، فیزیکى، زیست‌شناختى، اختلالات طبى، اثرات جانبى داروها و یا ترکیبى از این موارد باشد. هنر یک پزشک در این است که اضطراب شما را در مجموعه‌اى از این عوامل تشخیص دهد.
فاکتورهاى روانى ـ اجتماعى
ـ حالات درونى فرد و انگیزه‌هاى ناخودآگاه
ـ ناتوانى فرد در مقابله با فشارهاى محیطى مانند کار، ازدواج و مبادلات بازرگانى
ـ احساس جدایى یا طرد شدن
ـ احساس فقدان یا از دست دادن حمایتهاى عاطفى مثل مرگ همسر
ـ تغییرات ناگهانى محیطى یا حوادث غیرمنتظره و خطرناک از قبیل:
٭ حوادث طبیعى مثل زلزله
٭ استرس ناشى از یک بیمارى طبى
٭ استرس ناشى از داروها
٭ استرس ناشى از مصرف مواد مخدر مثل کوکایین
ـ یادگیرى در منزل و محیط مثل یادگیرى اضطرابها و ترسهاى والدین
ـ افکار و عقاید غیرمنطقى، غلط و اغراق‌آمیز در مورد خطرات موجود در موقعیتها مثل اضطراب امتحان که همراه با افکار و عقاید غلوآمیز می‌باشد.
عوامل جسمانى و زیست‌شناختى

ـ ژنتیک

اضطراب اغلب از زمان کودکى و طفولیت شروع می‌شود. بنابراین تشخیص علائم زود هنگام این اختلالات از اهمیت خاص کلینیکى برخوردار است. مطالعات در این زمینه روى دو قلوهایى که پدر و مادر مضطرب داشتند شروع شده و ثابت شده است که اختلالات اضطرابى به شدت در فرزندان دوقلوى والدین مضطرب، حتى آنانکه در محیطهاى مختلف بزرگ شده‌اند، بیشتر است. در این زمینه ژنهاى مخصوصى که واسطه‌هاى شیمیایى مجزایى را تولید می‌کنند شناخته شده است

.ـ فعل و انفعالات شیمیایی مغز
علل طبى و اثرات داروها
نواع و اقسام بیماریهاى طبى می‌توانند علائمى شبیه علائم اختلالات اضطرابى ایجاد کنند.

ـ اثرات مصرف داروهاى روانگردان و مواد مخدر

ـ پرکارى تیروئید، کم‌کارى تیروئید و کمبود ویتامین ب١٢

ـ وجود غده‌اى در غده فوق کلیوى به‌نام فئوکروموستیوم، هورمون اپینفرین (Epinephrin) تولید می‌کند که می‌تواند موجب علائم اضطرابى به‌صورت حمله‌اى شود.

ـ برخى ضایعه‌هاى مغزى علائمى ایجاد می‌کنند که شبیه علائم اختلال وسواس عملى است.

ـ بی‌نظیمهاى قلبى علائم جسمى اختلال هراس (پانیک) را ایجاد می‌کند.

ـ کمبود قند خون (هیپوگلسیمی) می‌تواند علائمى شبیه علائم اختلال اضطرابى تولید کند.
.
درمان اضطراب

در بعضى از موارد اضطراب بدون نیاز به درگیرى پزشک در این ماجرا می‌تواند درمان گردد. این موارد اضطراب طبیعى نام دارند که طى آن اضطراب به خوبى توسط بیمار کنترل شده و برطرف می‌شود مثل ترس ناشى از امتحان نهایى و یا ترس ناشى از مصاحبه. در چنین شرایطى استرس می‌تواند توسط اعمال و روشهاى زیر تحت کنترل درآید:

ـ صحبت با شخص مورد اعتماد

ـ روشهاى ایجاد تمرکز

ـ حمام گرفتن طولانى

ـ استراحت در یک اتاق تاریک

ـ ورزشهاى تنفس عمیق
درمان دارویى
در گذشته داروهایى از خانواده بنزودیازپانها مانند دیازپام (والیوم)، آلپرازولام (زانکس)، لورازپام (آتیوان) و باسپیرون در درمان اختلالات اضطرابى مورد استفاده قرار می‌گرفت.

در حال حاضر استفاده از داروهاى ضدافسردگى مانندSertaline (Zoloft)، Paroxctine (Paxil)، Fluxetin (Prozac) و Venlafaxineکاربرد بیشترى دارد.

تجویز داروهاى ضد اضطراب یک پدیده مشخص در تمام دنیا است. تخمین زده می‌شود که بین ١٠ تا ٢٠% از مردم در نیمکره غربى تقریباً به‌طور مرتب از این داروها استفاده می‌کنند. طبق اظهار نظر رسمى FDA (سازمان غذا و دارویى آمریکا) در سال ١٩٧٨، ده میلیون آمریکایى از داروهاى دسته بنزودیازپینها استفاده می‌کرده‌اند.

عده‌اى معتقدند که این آرام‌بخشها روش مؤثر و کم هزینه‌اى در مقایسه با سایر طرق درمانى است. عده‌اى نیز بر اثرات مؤثر درمانهاى غیردارویى تأکید دارند.
درمان غیردارویى
درمان غیردارویى شامل تکنیکهاى متعددى می‌باشد. در تمام این روشها به بیمار آموزشهاى کلاسیک کسب آرامش یاد داده می‌شود و بدین‌وسیله بدن خود به مقابله مؤثر و مستقیم با عوامل تنش‌زا برمى خیزد.

ـ تن‌آرامى یا آرام‌سازى (Relaxation)

ـ مواجه‌سازى (exposure)

ـ غرقه‌سازى (Flooding)

ـ حساسیت‌زدایی((Desensitization

ـ سرمشق‌دهى (Modeling)

ـ توقف فکر (Thought Stopping) ـ و موارد دیگر
.
پیشگیری از اضطراب

پیشگیرى شامل:

۱-رژیم غذایى
رژیم غذایى فاکتور بسیار مهمى است

براى آنکه از تغذیه سالم برخوردار باشید توصیه مى شود :

١- متنوع بخورید .

٢- مصرف غذاهاى پرچرب و یا شیرین را محدود کنید .

٣- از مصرف مقادیر زیاد نمک و کافئین پرهیز کنید .

٤- ویـتامـینهاى A، D، E و K را بیش از مقادیر مجاز مصرف نکنید زیرا بدن این ویتامینها را ذخیره مى کند و اگر مقادیر زیادى از آنها در بافتهاى بدن تجمع یابند ممکن است اثرات سمى داشته باشد.

٥- در روز چندین بار غلات و به اندازه کافى سیب زمینى بخورید.

٦- در مورد سبزیجات و میوه اصل پنج بار در روز را فراموش نکنید.

٧- روزانه به اندازه کافى لبنیات و حداقل یک بار در هفته ماهى بخورید، گوشت و تخم مرغ به اندازه مصرف کنید.

٨- به اندازه بنوشید، مصرف آب در زندگى حیاتى است و باید روزانه ٨ لیوان (٢ لیتر) آب بنوشید.

٩- خوشمزه و سالم بپزید ، با آب کم ، با چربى کم و حرارت کم.

١٠- آهسته بخورید و لذت ببرید.

١١- بطور مرتب خود را وزن کنید و پر تحرک باشید.

١٢- نمایه توده بدن خود را محاسبه کنید.
همیشه سعى نمایید با تغذیه صحیح و فعالیت بدنى، نمایه توده بدن خود را در محدوده طبیعى نگهدارید.

برای اطلاعات بیشتر اینجا کلیک کنید.

۲-ورزش منظم
ورزش کردن خصوصاً ورزش منظم به‌گونه‌اى تمام مراحل درمان اضطراب را تحت تأثیر قرار می‌دهد. هنگامى که علت اضطراب مشخص شود و یک برنامه درمانى مشخص تدوین گردد، به‌راحتى درمان‌پذیر بوده و سریعاً شخص به زندگى عادى بر می‌گردد ولى در صورت فقدان علت تشخیص، احساس اضطراب در یک پریود طولانى شخص را آزار داده و از فعالیتهاى اجتماعى دور می‌سازد. پژوهشگران دریافته‌اند که پیاده‌روى تند و سریع به مدت ٤٠ دقیقه میزان اضطراب را به‌طور متوسط تا ١٤ درصد کاهش می‌دهد.

۳-مدیتیشن (Meditation)


٤ـ اجتماعى باشید.
هنگامى که تحت فشار روانى هستیم غالباً به‌طور غریزى تمایل پیدا می‌کنیم که خود را از صحنه عمل کنار کشیده و به گوشه‌اى پناه ببریم. کارى بدتر از این وجود ندارد؟!!! گوشه‌گیرى به تشدید استرس کمک می‌کند. در این زمان باید سعى کنیم که با دوستان خود ارتباط بیشترى داشته باشیم.

باید ترتیبى دهیم که عده‌اى بچه کوچک کنار ما باشند، کودکان می‌دانند که چگونه مارا مجبور به خنده کنند تا نگرانیمان را از یاد ببریم.

۵ـ هیجانات سرکوب شده خود را روى کاغذ بیاورید.
متخصصان معتقدند که نوشتن ساده هیجانات بر روى کاغذ موجب تسکین روحى و روانى شخص می‌شود. نوشتن احساساتتان در دفترچه کمک می‌کند تا فشار روانى ناشى از رویدادهایى مثل از دست دادن شغل، رنج بردن از مشکلات زناشوئى و ... را تسکین دهد.

۶ـ بخندید و شوخ‌طبع باشید.
مطالعات زیادى نشان داده که خنده می‌تواند یکى از سالمترین پادزهرهاى فشار روانى باشد.

هنگامى که می‌خندیم یا حتى طبق برخى تحقیقات موقعى که ما لبخند می‌زنیم جریان خون به مغز افزایش می‌یابد و موادى بنام اندروفین (هورمانهاى ضد دردى که در شخص احساس خوش و سلامت ایجاد می‌کند) در مغز آزاد می‌شود و سطح هورمونهاى استرس‌زا را در خون پایین می‌آورد.

۷ـ ذهن خود را متمرکز زمان حال کنید.
اگر بتوانید ذهن خود را چنان پرورش دهید که امیدها و آمال خود را به کنارى نهاده و موقع مناسب و مقتضى به سراغ تک تک آنان بروید،به آرامش ذهنى دست خواهید یافت.

جاده‌اى که به آرامش ذهنى منتهى می‌گردد از راهى موسوم به توجه می‌گذرد.این توجه به خود در هنگام عمل کردن به کارهاى ساده نظیر ظرف شستن و ... باعث می‌شود که به هیچ وجه بى هدف و سرگردان همچون بطرى بر امواج دریا شناور نشویم.

٨ـ گوش دادن به موسیقى ملایم
برخى مطالعات اخیر نشان داده است که موسیقى آرام باعث آهسته کردن ضربان قلب و افزایش آندروفینها و کاهش اضطراب می‌شود. در این مورد می‌توانید بخش شنیدنی‌های سایت را ببینید.

٩ـ افزایش اعتماد به نفس
با داشتن اعتماد به نفس بالا حداکثر استفاده را از تواناییهاى خود در مواجهه با استرس خواهید برد و درنتیجه کمتر دچار مشکل می‌شوید.

اما افرادى با اعتماد به نفس پایین نه تنها از شیوه مناسبى جهت مقابله استفاده نمی‌کنند بلکه آسیب بیشترى نیز به آنان وارد می‌شود.

١٠ـ حمایت اجتماعى
وجود حمایت اجتماعى در زندگى هر فرد سبب می‌شود که در مقابل بحرانهاى زندگى همانند سپر از وى دفاع کند. به همین دلیل ما باید شبکهٔ اجتماعى و روابط اجتماعى خود را گسترش دهیم تا بتوانیم به آنها تکیه کنیم و فکر کنیم که افرادى هستند که ما را دوست بدارند و ما نیز آنها را دوست بداریم.

با کسب حمایت اجتماعى در سطح بالاتر، احساس امنیت و اعتماد به خود افزایش می‌یابد و در مقابل استرس و فشار روانى کمتر آسیب می‌بینیم.

١١ـ آمادگى براى موقعیتهاى تنش‌زا
باید یاد گرفت که در شرایط استرس‌زا فکر خود را از ترس و نگرانى دور کرد و در جهت مفید قرار داد. مثلاً باید به کارى که در حال انجام است تمرکز نمود و به زمینه‌هاى اضطراب‌زای آن فکر نکرد.

مثلاً بازیکنان فوتبال به جاى فکر کردن به اینکه زیر نظر عده زیادى از تماشاگران هستند به فعالیت و نقش خود در هنگام بازى متمرکز شوند.

١٢ـ کسب اطلاعات در مورد موقعیت
عدم اطلاع از موقعیت فشارآور سبب استرس و اضطراب بالاترى در افراد می‌گردد بنابراین کسب آگاهى و اطلاعات در مورد موقعیتها و مواردى که مواجه خواهند شد سبب می‌شود که از پیامد موقعیت مطلع شده و کمتر دچار نگرانى و دلواپسى شوند.

مثلاً اگر بیماران قبل از عمل جراحى آگاهى یابند که عمل چگونه انجام خواهد شد و میزان درد پس از عمل را بدانند و سیر بهبودى برایشان روشن شود، کمتر دچار اضطراب می‌گردند.

١٣ـ تن‌آرامى (Relaxation)
طى آن عضلات بدن براى مدتى کوتاه به‌طور ارادى منقبض گردیده و سپس به حالت آرامش برمی‌گردند. این کار طى مراحل و سلسله مراتبى انجام می‌گیرد. با این روش که به تنهایى و یا همراه با تکنیکهاى دیگر به‌کار می‌رود نشانه‌هاى اضطراب کاهش می‌یابد.

١٤ـ راه‌حلهاى دیگر
راههاى دیگرى که می‌توانید در چنین موقعیتى انجام دهید مورد توجه قرار داده و آنها را بیازمایید و مناسبترین راه را انتخاب نموده و استفاده نمایید.

٭ اجتناب از موقعیتهاى تنش‌زا و مشارکت کمتر در موقعیتهاى ناراحت‌کننده و استرس‌زا نه تنها سبب کاهش اضطراب می‌شود بلکه باید سعى شود که در محیط خانوادگى و ارتباطهاى بین فردى آرامش برقرار باشد.

٭ خودت باش. سعى کنید در موقعیتهاى فشارزا طبیعى رفتار نمایید و از نقش بازى کردن پرهیز نمایید.

٭ انتظارات، ترسها، مهارتها و امیدهایتان را بشناسید. لازم به ذکر است که یک برنامه دارویى مناسب و قابل دسترس و یا انجام درمانهاى غیردارویى و البته ترکیب آن دو، بهترین نوع درمان می‌باشد.

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰
Farzad Moo

مناظره


مناظره یا مناظره‌کردن، روش رسمیِ استدلالِ تعاملی و نمایش‌یافتنی است. نام علمی که در آن قوانین مباحثه مندرج است.

مناظره در لغت به معنی با هم نظر کردن، یعنی فکر کردن در حقیقت و ماهیت چیزی است. در واقع به مجادله و نزاع با همدیگر و بحث با یکدیگر در حقیقت و ماهیت چیزی مناظره گویند.

آداب مناظره

آدابِ مناظِره، مجموعه ضوابطی که هنگام بحث و گفت‌وگوی فلسفی، علمی، دینی و اعتقادی باید مراعات شود. در جهان اسلام، گاهی به جای «آداب المناظره»، اصطلاح «آداب البحث» به کار رفته است.

مناظره علم بهتر است یا ثروت؟

  
جمعیت زیادی دور حضرت علی(ع) حلقه زده بودند. مردی وارد مسجد شد و در فرصتی مناسب پرسید:
- یا علی! سؤالی دارم. علم بهتر است یا ثروت؟
علی(ع) در پاسخ گفت: علم بهتر است؛ زیرا علم میراث انبیاست و مال و ثروت میراث قارون و فرعون و هامان و شداد.
مرد که پاسخ سؤال خود را گرفته بود، سکوت کرد. در همین هنگام مرد دیگری وارد مسجد شد و همان‌طور که ایستاده بود بلافاصله پرسید:
- اباالحسن! سؤالی دارم، می‌توانم بپرسم؟ امام در پاسخ آن مرد گفت: بپرس! مرد که آخر جمعیت ایستاده بود پرسید: علم بهتر است یا ثروت؟
علی فرمود: علم بهتر است؛ زیرا علم تو را حفظ می‌کند، ولی مال و ثروت را تو مجبوری حفظ کنی.
نفر دوم که از پاسخ سؤالش قانع شده بود، همان‌‌جا که ایستاده بود نشست.
در همین حال سومین نفر وارد شد، او نیز همان سؤال را تکرار کرد، و امام در پاسخش فرمود: علم بهتر است؛ زیرا برای شخص عالم دوستان بسیاری است، ولی برای ثروتمند دشمنان بسیار!
هنوز سخن امام به پایان نرسیده بود که چهارمین نفر وارد مسجد شد. او در حالی که کنار دوستانش می‌نشست، عصای خود را جلو گذاشت و پرسید:
- یا علی! علم بهتر است یا ثروت؟
حضرت ‌علی در پاسخ به آن مرد فرمودند: علم بهتر است؛ زیرا اگر از مال انفاق کنی کم می‌شود؛ ولی اگر از علم انفاق کنی و آن را به دیگران بیاموزی بر آن افزوده می‌شود.
نوبت پنجمین نفر بود. او که مدتی قبل وارد مسجد شده بود و کنار ستون مسجد منتظر ایستاده بود، با تمام شدن سخن امام همان سؤال را تکرار کرد. حضرت‌ علی در پاسخ به او فرمودند: علم بهتر است؛ زیرا مردم شخص پولدار و ثروتمند را بخیل می‌دانند، ولی از عالم و دانشمند به بزرگی و عظمت یاد می‌کنند.
با ورود ششمین نفر سرها به عقب برگشت، مردم با تعجب او را نگاه ‌کردند. یکی از میان جمعیت گفت: حتماً این هم می‌خواهد بداند که علم بهتر است یا ثروت! کسانی که صدایش را شنیده بودند، پوزخندی زدند. مرد، آخر جمعیت کنار دوستانش نشست و با صدای بلندی شروع به سخن کرد:
یا علی! علم بهتر است یا ثروت؟
امام نگاهی به جمعیت کرد و گفت: علم بهتر است؛ زیرا ممکن است مال را دزد ببرد، اما ترس و وحشتی از دستبرد به علم وجود ندارد. مرد ساکت شد.
همهمه‌ای در میان مردم افتاد؛ چه خبر است امروز! چرا همه یک سؤال را می‌پرسند؟ نگاه متعجب مردم گاهی به حضرت‌ علی و گاهی به تازه‌واردها دوخته می‌شد.
در همین هنگام هفتمین نفر که کمی پیش از تمام شدن سخنان حضرت ‌علی وارد مسجد شده بود و در میان جمعیت نشسته بود، پرسید:
- یا اباالحسن! علم بهتر است یا ثروت؟
امام فرمودند: علم بهتر است؛ زیرا مال به مرور زمان کهنه می‌شود، اما علم هرچه زمان بر آن بگذرد، پوسیده نخواهد شد.
در همین هنگام هشتمین نفر وارد شد و سؤال دوستانش را پرسید که امام در پاسخش فرمود: علم بهتر است؛ برای اینکه مال و ثروت فقط هنگام مرگ با صاحبش می‌ماند، ولی علم، هم در این دنیا و هم پس از مرگ همراه انسان است.
سکوت، مجلس را فراگرفته بود، کسی چیزی نمی‌گفت. همه از پاسخ‌‌های امام شگفت‌زده شده بودند که… نهمین نفر هم وارد مسجد شد و در میان بهت و حیرت مردم پرسید:
یا علی! علم بهتر است یا ثروت؟
امام در حالی که تبسمی بر لب داشت، فرمود: علم بهتر است؛ زیرا مال و ثروت انسان را سنگدل می‌کند، اما علم موجب نورانی شدن قلب انسان می‌شود.
نگاه‌های متعجب و سرگردان مردم به در دوخته شده بود، انگار که انتظار دهمین نفر را می‌کشیدند. در همین حال مردی که دست کودکی در دستش بود، وارد مسجد شد. او در آخر مجلس نشست و مشتی خرما در دامن کودک ریخت و به روبه‌رو چشم دوخت. مردم که فکر نمی‌کردند دیگر کسی چیزی بپرسد، سرهایشان را برگرداندند، که در این هنگام مرد پرسید:
- یا اباالحسن! علم بهتر است یا ثروت؟
نگاه‌های متعجب مردم به عقب برگشت. با شنیدن صدای علی مردم به خود آمدند:
علم بهتر است؛ زیرا ثروتمندان تکبر دارند، تا آنجا که گاه ادعای خدایی می‌کنند، اما صاحبان علم همواره فروتن و متواضع‌اند. فریاد هیاهو و شادی و تحسین مردم مجلس را پر کرده بود.
سؤال کنندگان، آرام و بی‌صدا از میان جمعیت برخاستند. هنگامی‌که آنان مسجد را ترک می‌کردند، صدای امام را شنیدند که می‌گفت: اگر تمام مردم دنیا همین یک سؤال را از من می‌پرسیدند، به هر کدام پاسخ متفاوتی می‌دادم
.
۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰
Farzad Moo

روش پس ختام


روش مطالعه پس ختام


یکی از روش‌های موفق بهبود مطالعه و یادگیری روش اس‌کیو ۴آر(SQ4R ، از حروف اول کلمات زیر تشکیل یافته است: review, recite, reflect, read, question, (scan) survey. در بعضی منابع ، در مرحلهٔ نخست این روش به جای survey (خواندن اجمالی) یا scan (دید زدن)، preview (پیش‌خوانی) را مورد استفاده قرار داده‌اند که در این صورت علامت اختصاری آن می‌شود PQ4R (پی‌کیو ۴آر)).یا روش پس ختام است . اس‌کیو ۴آر از حروف اول شش مرحلهٔ آن تشکیل یافته است:
روش مطالعه پس ختام پیش‌خوانی
روش مطالعه پس ختام خواندن
روش مطالعه پس ختام از حفظ گفتن
روش مطالعه پس ختام سؤال
روش مطالعه پس ختام تفکر
روش مطالعه پس ختام مرور کردن
روش مطالعه پس ختام پیش‌خوانی
اگر می‌خواهید مطالب کتابی را یاد بگیرید، نخست تمام آن کتاب را یک بار از رو بخوانید تا یک برداشت کلی از موضوع‌ها و قسمت‌های مهم آن کسب نمائید. این خواندن اجمالی یا پیش‌خوانی می‌تواند شما را در یک سازمان‌دهی به مطالب، مثلاً ایجاد نوعی ساخت سلسله مراتبی برای آنها، کمک نماید. مطالبی که لازم است در پیش‌خوانی فصل‌های یک کتاب مورد توجه قرار گیرند عبارتند از مقدمه یا توضیحات مقدماتی، هدف‌ها، تیترهای اصلی و فرعی، خلاصه، و جملات مقدماتی یا جملات موضوعی پاراگراف‌ها.  در رابطه با اثربخشی پیش‌خوانی گفته شده است همه اقدامات فوق به فعال شدن طرحواره‌های یادگیرنده کمک می‌کنند. بنابراین، یادگیرنده خواهد توانست متن فصل موردنظر را که بعد از پیش‌خوانی به‌طور کامل مطالعه می‌کند تفسیر نماید و به ‌یاد بسپارد .
روش مطالعه پس ختام سؤال
برای هر قسمتی یا فصلی از یک کتاب که می‌خوانید در رابطه با هدفی که از مطالعه دارید سؤال‌هائی را طرح نمائید. یکی از راه‌های انجام این کار این است که عناوین را به سؤال تبدیل کنید. مثلاً در رابطه با فصل موجود می‌توان پرسید که روش پس‌ختام چیست؟ یا چگونه می‌توان فصلی از یک کتاب را پیش‌خوانی کرد؟ سؤال‌های خود را با کلمات چگونه، چه ‌کسی، چرا، چه ‌چیزی بسازید.
روش مطالعه پس ختام خواندن
در این مرحله، مطلب یا موضوع را بخوانید، به هنگام مطالعه سعی کنید سؤال‌هائی را که مطرح کرده‌اید جواب دهید. توجه خود را به اندیشه‌های اصلی، جزئیات مؤید اندیشه‌های اصلی، سایر اطلاعاتی که به هدف‌های خواندن شما مربوط‌ هستند معطوف سازید. در صورت لزوم، سرعت خواندن خود را متناسب با سهولت و پیچیدگی متن تغییر دهید.
روش مطالعه پس ختام تفکر
سعی کنید با تفکر دربارهٔ مطالبی که می‌خوانید آنها را بفهمید و به آنها معنی بدهید. برای این منظور می‌توانید کارهای زیر را انجام دهید:
- آنچه را که می‌خوانید با مطالبی که از قبل یاد گرفته‌اید ربط دهید.
- نکات فرعی را به مطالب اصلی پیوند دهید.
- بکوشید تا تناقضات موجود را حل نمائید.
- با استفاده از اطلاعاتی که می‌خوانید مسائل طرح شده را جواب دهید. 
مهم‌ترین اصل زیربنای تفکر در جریان مطالعه بسط معنائی است. یکی از راهبرهای مهم به ‌یادسپاری بسط و گسترش مطالب است. ما به ‌کمک بسط معنائی به‌ مطالبی که می‌خوانیم شاخ و برگ می‌دهیم و بدین وسیله آنها را معنی‌دار می‌سازیم و لذا بهتر به‌ خاطر می‌سپاریم.
روش مطالعه پس ختام از حفظ گفتن
پس از خواندن هر قسمت، سعی کنید مطالب مهم آن را به ‌یاد آورید و برای خود بازگو کنید. ضمن این کار به سؤال‌هائی که طرح کرده‌اید پاسخ دهید. از حفظ گفتن به شما کمک می‌کند تا بر درک خود نظارت کنید و از این طریق به شما معلوم می‌گردد که چه قسمت‌هائی را خوب یاد نگرفته‌اید و باید آنها را از نو بخوانید.
روش مطالعه پس ختام مرور کردن
وقتی که خواندن تمام کتاب یا کل مطلب را به‌پایان رساندید، آن را مرور یا بازبینی کنید. بهترین راه مرور کردن این است که بکوشید تا، بدون مراجعه به‌ متن، سؤال‌های مهم را جواب دهید. قسمت‌هائی را که نتوانستید به سؤال‌های آنها جواب دهید دوباره بخوانید. دوباره خواندن نوعی مرور کردن است. اما این کار برای همهٔ کتاب ضروری نیست، سعی در جواب دادن به سؤال‌های اساسی بهترین راه مرور کردن است. راهبردِ از حفظ گفتن را برای فصل‌های کتاب و راهبردِ مرور کردن را برای کل کتاب به‌کار بندید.
با توجه به توضیحات بالا، روش اس‌کیو‌۴‌آر یا روش پس‌ختام بر سه اصل مهم بهسازی حافظه، یعنی سازمان‌دهی، بسط معنائی، و تمرین بازیابی استوار است. دلایل عمدهٔ موفقیت این روش‌ و روش‌های مطالعهٔ مشابه با آن همین اصول نظری هستند.
پژوهش‌های مختلفی انجام گرفته‌اند که نشان می‌دهند روش پس‌ختام در افزایش پیشرفت تحصیلی و بالا بردن کیفیت یادگیری دانش‌آموزان و دانشجویان مؤثر است. دریک پژوهش نشان داده شده است که دانشجویان قوی دانشگاه بیشتر از دانشجویان ضعیف از اجزاء روش پس‌ختام سود می‌برند. در پژوهش او دانشجویان قوی کسانی بودند که میانگین نمرات دانشگاهی آنان ۱۶ یا بالاتر و دانشجویان ضعیف کسانی تعریف شدند که میانگین درسی آنان کمتر از ۱۳ بود.
 چند دلیل برای اثربخشی روس اس‌‌کیو‌۴‌آر ذکر شده است. نخست اینکه، رعایت مراتب این روش دانش‌آموزان و دانشجویان را از سازمان‌بندی مطالبی که می‌خوانند بیشتر آگاه می‌سازد.در این‌باره گفته شده است بارها شاهد بوده‌ایم که وقتی از خواندن عنوان‌های یک مطلب غفلت می‌کنیم اشاره‌ها و سرنخ‌هائی که ما را در یافتن سازمان آن مطلب هدایت می‌کنند نیز از دست می‌روند. دوم اینکه، رعایت این مراحل یادگیرنده را وا می‌دارد تا، به‌جای یادگیری همهٔ اطلاعات در یک نشست، آنها را به‌صورت بخش به ‌بخش یاد بگیرد. هم‌چنین طرح سؤال دربارهٔ مطلبی که خوانده می‌شود و جواب داده به سؤال دانش‌آموزان را وا می‌دارد که اطلاعات را عمیق‌تر و گسترده‌تر پردازش کنند. وول فولک هم‌چنین گفته است که روش اس‌کیو۴آر برای دانش‌آموزان بالاتر از سطح دبستان مفید است. دربارهٔ آموزش دادن مهارت‌های مطالعه به دانش‌آموزان پیش از پایهٔ پنجم تحصیلی اطلاعات زیادی در دست نیست. کاربرد مؤثر مهارت‌های مطالعه احتمالاً مستلزم رشد فراشناختی فراتر از سن این‌گونه کودکان خردسال است.
۰ نظر موافقین ۱ مخالفین ۰
Farzad Moo

داستان خرید بهشت

درباره این داستان چه نظری دارید اگر چیزی را بادل بخواهیم آن در دست ما است

بهلول هر وقت دلش می گرفت به کنار رودخانه می آمد. در ساحل می نشست و به آب نگاه می کرد.
پاکی و طراوت آب، غصه هایش را می شست. اگر بیکار بود همانجا می نشست و مثل بچه ها گِل بازی می کرد.
آن روز هم داشت با گِل های کنار رودخانه، خانه می ساخت.
جلوی خانه باغچه ایی درست کرد و توی باغچه چند ساقه علف و گُل صحرایی گذاشت.
ناگهان صدای پایی شنید برگشت و نگاه کرد. زبیده خاتون (همسر خلیفه)
با یکی از خدمتکارانش به طرف او آمد. به کارش ادامه داد. همسر خلیفه بالای سرش ایستاد و گفت:
- بهلول، چه می سازی؟
بهلول با لحنی جدی گفت:
- بهشت می سازم.
همسر هارون که می دانست بهلول شوخی می کند، گفت:
- آن را می فروشی؟!
بهلول گفت:
- می فروشم.
- قیمت آن چند دینار است؟
- صد دینار.
زبیده خاتون گفت:
- من آن را می خرم.
بهلول صد دینار را گرفت و گفت:
- این بهشت مال تو، قباله آن را بعد می نویسم و به تو می دهم.
زبیده خاتون لبخندی زد و رفت.
بهلول، سکه ها را گرفت و به طرف شهر رفت. بین راه به هر فقیری رسید یک سکه به او داد. وقتی تمام دینارها را صدقه داد، با خیال راحت به خانه برگشت.
زبیده خاتون همان شب، در خواب، وارد باغ بزرگ و زیبایی شد. در میان باغ، قصرهایی دید که با جواهرات هفت رنگ تزئین شده بود. گلهای باغ، عطر عجیبی داشتند. زیر هر درخت چند کنیز زیبا، آماده به خدمت ایستاده بودند. یکی از کنیزها، ورقی طلایی رنگ به زبیده خاتون داد و گفت:
- این قباله همان بهشتی است که از بهلول خریده ای.
وقتی زبیده از خواب بیدار شد از خوشحالی ماجرای بهشت خریدن و خوابی را که دیده بود برای هارون تعریف کرد.
صبح زود، هارون یکی از خدمتکارانش را به دنبال بهلول فرستاد. وقتی بهلول به قصر آمد، هارون به او خوش آمد گفت و با مهربانی و گرمی از او استقبال کرد. بعد صد دینار به بهلول داد و گفت:
- یکی از همان بهشت هایی را که به زبیده فروختی به من هم بفروش.
بهلول، سکه ها را به هارون پس داد و گفت:
- به تو نمی فروشم.
هارون گفت:
- اگر مبلغ بیشتری می خواهی، حاضرم بدهم.
بهلول گفت:
- اگر هزار دینار هم بدهی، نمی فروشم.
هارون ناراحت شد و پرسید:
- چرا؟
بهلول گفت:
- زبیده خاتون، آن بهشت را ندیده خرید، اما تو می دانی و می خواهی بخری، من به تو نمی فروشم!
۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰
Farzad Moo

(چگونه بهتر مطالعه کنیم)

دوستان و خوانندگان عزیز با تشکر فراوان از محبتهای  شما عزیزان که در قالب نظرات و پیشنهادات در اختیار بنده قرار داده اید، همه اینها چراغی در فرا روی کارهایم برای بهتر و دقیق تر نوشتن مطالبم گردید امیدوارم با مطالبی که برایتان به رشته تحریر در می آورم ذره ای از  محبتهای شما عزیزان را جبران نموده باشم.

 باز هم بابت تاخیر از همه شما دوستان عزیز عذر خواهی می کنم و شرمنده پیگیری هایتان شدم!!

                         2ـ چگونه بهتر و راحت تر درس بخوانیم:     

ابتدا مواردی که باعث درس نخواندن می شود را به اختصار مرور می کنیم و بعد به مبحث اصلی خود(چگونه بهتر و راحت تر درس بخوانیم) باز می گردیم:

1ـ حواس پرتی و به دنبال آن پائین آمدن دقت.(بخش اول مطلب،چگونه بهتر مطالعه کنیم 1)

2ـ کار امروز را به فردا واگذار کردن(اهمال کاری و پشت گوش انداختن)

3ـ  انتخاب محیطی نا مناسب با خلق و خوی یاد گیری مان وانتخاب غلط زمان درس خواندن.

4ـ  عدم علاقه به درس خواندن  و بدنبال آن استفاده از جملات منفی در این زمینه که باعث شکل گیری تفکر درس گریزی در ذهن ما میشود (هر چه بخوری مزه همان را متوجه می شوی)

5ـ تغذیه نامناسب برای روح و جسم قبل از مطالعه

6ـ بروز  تنش های خلقی و روحی

7ـ برنامه ریزی نامناسب و نحوه غلط درس خواندن و اصرار بر اشتباه به علت های مختلف

ـ همیشه علاقه در اثر شناخت خوب به وجود می آید، وقتی ما بر موضوعی اشراف کامل و شناخت داشته باشیم به آن علاقه مند می شویم(وقتی قانون یک بازی  ورزشی را بلد هستیم به آن علاقه مند می شویم و پیگیر آن هستیم،یا اگر سریالی را از ابتدای آن تماشا نکرده باشیم وقتی در اواسط پخشش بیننده آن می شویم علاقه ای به دنبال کردن ادامه اش نداریم)

پس شناخت اولیه یکی از ارکان بوجود آمدن علاقه است،حال برای علاقمند شدن به یک مطلب یا مبحث بهتر آن است که ابتدا بدانیم موضوع آن حول چه محوری می چرخد؟ بر چه نکاتی تکیه دارد؟ سبک وسیاق آن چیست؟؟ ما چگونه می خواهیم با آن ارتباط بر قرار کنیم و آن را بیا موزیم!!!به نوعی این کارها قانون و روش مطالعه است.

ـ باید سعی کنیم مطالب را به زبان خودمان ساده و بی آلایش ویرایش کنیم(تا بهتر آنرا درک کنیم)

هیجان +علاقه +تمرکز و مطالعه = ورود مطالب به حافظه و باقی ماندن آنها

مطالب هیجانی بهتر و با دوام تر در ذهن رمز گردانی و به حافظه منتقل می شود.

شوخی کردن  با مسائل و به صورت خنده دار با آنها برخورد کردن پایداری آنرا در ذهن بیشتر می گرداند

اگر از شما در مورد یک فیلم یا داستان کمدی (مضحک)که برای چندین سال قبل هم باشد سوال شود  شما آنرا به راحتی به خاطر می آورید حتی با جزئیاتش!!!!ولی یک کتاب ،نوشته یا فرمول علمی را سخت به یاد می آورید این به خاطر عدم بار هیجانی و جذابیت در آن است و به همین دلیل خوب در مغز جا ریزی نمی شود

سعی کنید برای مسائل و درسهای خود مثال و نمونه های مهیج و خنده دار پیدا کنید و آن را به مطلب اصلی متصل کنید که باعث یادآوری و به خاطر سپاری آسان آن می شود این موضوع  علاقه شما را به درس زیاد و به دنبال آن به خاطر سپاری شما را تقویت می گرداند.

ببینید خوب می دانم در هر مسیر دشواری و سختی  موجود است، اما اینها نباید باعث دلسردی ،افسردگی و نا امیدی شود چون خیلی زود تمرکز و دقت خود را از دست می دهیم ما باید دست از  تلاش بر نداریم حتی اگر شکست هم خوردیم مهم نیست چون ما تمام تلاش خود را کرده ایم.

تمرینات تمرکز در قسمت اول (تمرکز بیشتر ،یاد گیری بهتر )را به خاطر می آورید آن تمرینات نیز اگر با تلاش ،پیگیری و علاقه نباشد شما را خسته می کند و برایتان مشکل درست می کند ولی اگر کم کم،با برنامه و ساده جلو برویم برایتان  شیرین می شود و کم کم با بار هیجانی و تاثیرش برایتان ایجاد علاقه و در آخر نیز لذت بخش می شود چون تمام دشواری ها به نوعی هموار گردیده است.

هیچ وقت از ابتدای درس خواندن به حجم کتاب توجه نکنید و کتاب را ورق نزنید تا حجم آنرا ارزیابی کنید بیشتر سعی کنید به همان قسمتی که برای خواندن بر اساس زمانبندی در نظر گرفته اید توجه کنید و حجم کتاب را همانقدر ببینید،بیشتر به لذت پایان یافتن درس طبق برنامه  و یاد گیری آن فکر کنید،همیشه سعی کنید هر روز به برنامه همان روز توجه کنید و به کلیت موضوع توجه نکنید، شما باید فقط برنامه همان روز را اجرا کنید و سعی کنید تا موفق شوید (پس لازم نیست کتاب را ورق بزنید و حرص بخورید که آیا موفق می شوم این کتاب را طبق این برنامه تمام کنم!!)شما توانسته اید بر اساس برنامه امروز موفق باشید. پس می توانید فردا هم موفق شوید همین!!!

هدف خود را تعین کنید یعنی بدانید هدفتان چیست(برای چه چیزی درس می خوانم و چقدر باید بخوانم تا به چه چیزی برسم) این کار تمرکز ما را بالا می برد و میزان حواس پرتی را کاهش میدهد.

این را بدانید که هدف نباید دست نیافتنی و دور  باشد، هدف باید واضح و دقیق باشد باید دسترسی به آن منطقی باشد.

همچنین هدف خود را تمام کردن کتاب یا درس قرار ندهید بلکه هدف خود را دریافتن سوالات ذهن خود و فهمیدن مطالب قرار دهید. بیشتر به سوالات ذهنی خود پاسخ دهید. از کتاب برای خود سوالاتی استخراج و هدف را یافتن پاسخ آن قرار دهید.

مثلا: چرا و چگونه سلسله قاجاریه روی کار آمد و از صفحه قدرت محو گردید؟

فهم و درک معنی واقعی سوالات و درس میزان حواس پرتی را کاهش می دهد و باعث رفع آن می شود. (راستی میدانید حداقل 50%جواب  درسوالات نهفته است!!!امتحان کنید!!سوال را خوب بخوانید و حلاجی کنید!!!)

روشهای خوب مطالعه کردن :

ـ تند خوانی : یکی از راههای بزرگ  تمرکزو کاهش حواس پرتی است البته نه طوطی وار خواندن بلکه تند خواندن یعنی سرعت خواندن را بالا بردن در این حالت ما مجبوریم برای سرعتی که به کار گرفته ایم بیشتر حواس خود را جمع کنیم.

ـ مطالعه اولیه : یعنی قبل از شروع به درس خواندن یا حضور در سر کلاس در مورد آن مطلب اطلاعات جانبی کسب کنیم و به نوعی حس کنجکاوی خود را تحریک کنیم. ذهن کنجکاو تشنه حل مسائل می شود و دقت را بالا می برد و به دنبال آن میزان فهم بالا می رود.

ـ سوال کردن : ذهن خود را قبل از مطالعه و درس خواندن همانطور که قبلآ هم گفتم با سوالات آماده و هدف دار کنید.همچنین در موقع درس خواندن یا شنیدن سعی کنید ذهن خود را پویا کنید وسوال طرح کنید و پاسخش را حتمآ بیابید و یابگیرید(اما از اصل مطلب دور نشوید)

ـ نوشتن : چقدر جالب است همیشه در حال درس خواندن یا سر کلاس ورق و کاغذ همراه داشته باشیم. این دو ابزار در یادگیری نقش بسیار مهمی را ایفا می کنند و نکته برداریهمیشه باعث پویایی ذهن می شود.

 

یادداشت برداری یا نوشتن باعث و بوجود آمدن موارد زیر می شود:

·       ایجاد فضای خالی در ذهن(خالی کردن فضا هایی از ذهن با نوشتن و آماده شدن جهت پر نمودن فضا های بوجود آمده)

·       تحریک حافظه(تحریک و کنجکاو نمودن ذهن به واسطه یاداشت برداری و بوجود آمدن انواع سوالات جهت پیدا کردن پاسخهای آن)

· از بین رفتن وسواس ذهنی(وقتی مطلب جدیدی را فرا می گیریم ذهن خودکار وسواس پیدا می کند مطالب قبلی را فراموش نکند و همچنین چون خودمان نکته ها رامی نویسیم دیگر ایراد و وسواس به آن وارد  نمی کنیم،چون به نوعی به زبان خودمان می نویسیم)

· تاکید بر درک و فهم مطلب(ما وقتی چیزی را می بینیم و می شنویم با نوشتن آن یک مرور دوباره روی انجام می دهیم و همچنین با تاکید بر روی نکته های سخت باعث می شویم ذهنمان تسهیل آن مطلب باشد.)

· تداعی نوشته ها(وقت خواندن نوشته ها برای ما دوباره تداعی می شود)

که این آخری در پی خواندن، سوال کردن و نوشتن حادث می شود.

خوب مرور کردن – تند خواندن – سوال کردن – نوشتن موارد مهم در نهایت تداعی آنچه نکته برداری شده است را در بر دارد!!!

حال در این بین حواس پرتی همیشه با ما همراه است ما می توانیم آنرا کاهش دهیم اما نمی توانیم آنرا از بین ببریم خیلی از موارد آنرا کاهش می دهد که به پاره ای از آن می پردازیم.

 

 

مکانهای درس خواندن ( که بسته به خلق و خوی و نوع یادگیری افراد متفاوت است) :

 * سکوت

* مطالعه در پارک و فضای سبز

*مطالعه به همراه موسیقی

* مطالعه در حال حرکت و قدم زدن، نشستن و دراز کشیدن

*مطالعه با صدای بلند

*مطالعه به صورت کنفرانس صوری

(ما باید خوب بفهمیم که بهترین راه برای یادگیری مان چگونه است و چگونه می توانیم راحت تر مطالعه کنیم باید آنرا بیابیم).

نقش زمان:

زمان نقش قابل انکاری در یادگیری دارد قبل از بحث زمان به یک نکته اشاره می کنم و آن مغز انسان است که فرمانده غیرقابل انکار بدن است پس باید این فرمانده را خوب بشناسیم و درک کنیم تا بتوانیم دقیق از آن بهره برداری کنیم وبه خا طر بسپاریم. ما باید بفهمیم چه تغذیه ای مناسب و چه لحظه هایی این فرمانده  میزان پذیرنده گیش بیشتراست

تغذیه های مهم برای مغز آب، اکسیژن، قند است اگر این 3 به میزان لازم و در وقت خوب مصرف شود بهترین میزان آمادگی را برای ذهن فراهم می کند ساعاتی که مغز فعالیتهای روزمره اش را انجام داده و فقط مشغول فعالیتهای عادی  روزمره خود است و دغدغه ای دیگر  مثل خواب، هضم غذا، گرسنگی یا تشنگی را ندارد این زمانمغز انسانبیشترین میزان پذیرندگی را برای فرا گیری دارد( بهترین ساعات برای مطالعه و درس خواندن دست کم یک ساعت بعد از غذا خوردن است)

بهترین ساعات برای مطالعه 8 الی 11 صبح15:30 الی18:30 بعدازظهر و20:30 الی22:30 شب است.

ما باید سعی کنیم خود را به مطالعه کردن در زمانهای خاص و مناسب شرطی کنیم. ببینید اگر بدن به ساعات مشخصی برای مطالعه عادت کند خودکار در آن ساعات عطش ورزی به یادگیری را نشان می دهد.

 

ببینید تمرکز فقط ریلکس شدن و بالا بردن دقت نیست. ما باید یادمان باشد برای انجام هر کاری قبل از آن باید گارد آنرا بگیریم تا آمادگی آنرا پیدا کنیم ( ما اگر می خواهیم فوتبال بازی کنیم باید از قبل در جلسه توجیهی  تیم و تمرینات گروهی شرکت کنیم تا برای بازی آماده شویم)

هیجانهای عصبی، ترس، خشم، اضطراب، کینه و ناراحتی به میزان قابل توجهی دقت و تمرکز را پائین می آورد، وقتی هیجانی می شوید سعی کنید نیم ساعت بعد از آن به مطالعه بپردازید چون بدن تحت تاثیر آن هیجان است و نمی تواند بر روی مسئله خاص زوم کند ( بعد از ورزش سنگین اصلا درس نخوانید اول استراحت و ریلکس شدن لازم است)

همچنین خستگی و بی خوابی نیز تمرکز را به شدت کاهش می دهد.

از خود انتظار بی جا و بزرگ نداشته باشید چون نمی توانید انجام دهید و سرخورده می شوید.

اگر کاری داریم که برایمان اولویت دارد و باعث حواس پرتی ما میشود ابتدا بهتر است آن را انجام دهیم  تا فکرمان از بند آن رها شود و حواس مان جمع شود بعد از آن  وقتی حواسمان جمع شد مطالعه را انجام دهیم در غیر اینصورت  میزان دقت ما پایین است و مطالعه غیر ممکن.

وقتی اضطراب داشته باشیم  نمی توانیم درست درس بخوانیم  و در این صورت درس هایمان انباشته می شود برای شب امتحان، ضرب الاجل و فشار وارده باعث عصبی شدن ما می شود.

ما باید برای خودمان تصویر ذهنی مثبتی ایجاد کنیم و با گفتن جملات مثبت تصویر ذهنی مثبت را خلق کنیم و تاکید بر آن باعث به عینیت پیوستن تصاویر مثبت ذهن شویم( باید منفی حرف نزنیم)

ـ تکنیکهای بودن در سر کلاس:

* همراه شدن با معلم و حرکت کردن با او، باید خوب بشنویم، اجازه ندهیم حواسمان پرت شود، اگر متوجه درس نشدیم شجاعانه از معلم بخواهیم گفته هایش را تکرار کند و از این کار خجالت نکشیم و از گفتن نهراسیم، شهامت خود را با این کارها بالا ببریم.

* شنونده ای فعال باشیم: حتما خوب بشنویم و دقیق یادداشت برداری کنیم؛

بهترین شیوه یادداشت برداری :

الف : نکات مهم را یادداشت کنیم ( سرفصل ها )

ب : سوالاتی که در ذهن داریم یادداشت کنیم.

ج : مواردی که باعث حواس پرتی ما می شود را یادداشت کنیم تا سعی کنیم آنها را برطرف کنیم.

د : سعی کنیم هر چقدر  که ممکن است در کلاس جلوتر بنشینیم تا بیشتر احساس در کلاس بودن را بکنیم.

ـ تعین هدف:

* چرا به کلاس می رویم؟!!!

* هدفمان از مدرسه رفتن چیست؟!!!

* آیا بخاطر ترس از غیبت خوردن و به دنبال آن مطلع شدن والدین مان است؟

* آیا برای خندیدن و جمع شدن دوستان دور همدیگر است؟

* آیا جهت چرت زدن و استراحت کردن به مدرسه میرویم؟

* شاید هم برای یادگیری و فهم مطالب بیشتر؟

 

ـ تمرینی برای پرورش حواس:

حس شنوایی:

خوب شنیدن در یادگیری بسیار مهم است و یکی از ارکان تاثیرگذار در فهم آموختنی هاست،برای خوب شنیدن بهتر است بهتر است آستانه تحریکمان را تا آنجا که ممکن است پائین بیاوریم و عادت کنیم کوچکترین صداها را نیز بشنویم،این تمرین را با صدای تلوزیون می توان تمرین کرد سعی کنید هر چند ساعت یکبار صدای تلویزیون را کم و کمتر کنیم وسعی کنیم به آن عادت کنیم و این کار را تا آنجایی تکرار کنیم که  واقعا شنیدن صفر است اما هر چقدر سعی خود را انجام دهیم  آستانه تحریک حس شنوایی ما پائین می آید و قدرت درک و دقت ما بالا تر می رود.

حس بویایی :

بویایی نیز آستانه تحریک دارد  و جهت درک بوها سعی کنیم از منبع تولید بو دور شویم و سعی کنیم آنرا استشمام کنیم و تشخیص بدهیم به این ترتیب آستانه بویایی را تا حد ممکن تقویت کنیم و تقویت نماییم.

حس چشایی :

 سعی کنیم غذایمان را زیاد شور یا شیرین مصرف نکنیم و اجازه بدهیم مزه را درک کنیم و با افزودن زیاد ادویه جات حس جشایی خود را شرطی نکنیم بلکه اجازه بدهیم سعی کند مزه را با پردازش تشخیص دهد.

حس بسوایی :

 آیا سعی می کنیم احساس خود را بالا ببریم همین الان می توانید بگویید کدام قسمت پاهای شما با شلوارتان درگیر نیست یا پیراهن شما در کدام قسمت ها به بدنتان چسبیده است ما باید تمرکز خود را بالا ببریم تا حس بسوایی ( لامسه ) خود را دقیق تر کنیم تا بهتر لمس کنیم یادمان باشد لمس کردن تنها با انگشتان نیست!!!

و این نوع درک . . . آستانه خوبی از بسوایی است.

حس بینایی :

در این حس کاری به آستانه نداریم و تنها باید سعی کنیم بهتر و دقیق تر ببینیم ما باید سعی کنیم به سوی اشیاء یا تصاویر زوم کرده و جزئیات آن را به چشم ببینیم و اجزاء آنرا پردازش دیداری کنیم در این حس تنها دقیق تر شدن بهترین شیوه برای تقویت است.


۰ نظر موافقین ۱ مخالفین ۰
Farzad Moo

مطالعه چیست


مطالعه و کسب علم و دانش زیر بنا و زمینه ساز توسعه و پیشرفت کشور و راهگشای بهروزی -سعادتمندی و فرزانگی جامعهو انسانهاست .مطالعه دو جنبه را در بر میگیرد.

1-کمی

2-کیفی

کمی شامل مدت زمان مطالعه و مقدار مطالعه انجام شده در زمان مشخص است .

کیفی شامل مقدار یادگیری مطالب - بخاطر سپاری -تجزیه و تحلیل -بسط معنایی و کاربردها و....

اگر کتاب را دریچه ای بسوی جهان علم و معرفت بدانیم مطالعه راهی است برای پرورش استعدادهای خدادادانسانی که او را در مسیر رشد و تکامل راهنمایی میکند .

پر واضح است که پیشرفت کشور های مترقی مدیون مطالعه و کتابخوانی آنهاست . چرا که کسی که به مطالعه اهمیت دهد به سطوح بالای علمی دست می یابد واین مسئله بر سرنوشت افراد تاثیر مثبتی خواهد گذاشت ونسلهای بعدی را نیز بهرهمند خواهد نمود و از آنجا که دانش و آگاهی انسان فطری نیست و بر اثر تجربه و مطالعه بدست خواهد آمد و میتوان گفت اکتسابی است بهمین دلیل نسل حاضر اطلاعاتی بر انوخنه های پیشین می افزاید و برای آیندگان به جا میگذارد و این جاست که نقش و اهمیت مقوله ای بنام کتاب نمایان میگردد.

از میزان کتابخوانها -نحوه کتابخوانی -تعداد کتابخانه های عمومی -تعداد کتابهای بچاب رسیده میزان کتاب خریداری شده توسط مردم و مقدار وقتی که صرف مطالعه میکنند می توان پی برد که فرهنگ مطالعه در آن کشور در چه جایگاهی قرار دارد و از این طریق مسیر و جهت رشد و توسعه و یا افول ملتی را میتوان مشاهده کرد و متاسفانه آمار و ارقام موجود در جامعه ما از موقعیت جالبی بر خوردار نیست و بطر یقین باید بگویم مسولین آن چنان که باید به این مساله اهمیت نمی دهند.

مشکل فرهنگی یا به عبارتی افت فرهنگی معمول ملتهای بسیاری است و امروزه هر فردی به نوبه خود بار سنگین مسئولین این معضل را به دوش یکی از سه ضلع مثلث (ناشران -دولت -خریداران کتاب) میاندازد. در صورتیکه باید بذنبال راه حل مناسب بود تا بتوان این مساله جدی را بطور کامل حل نمود .

بیشتر افراد میدانند که کتاب مهمترین برتری رشد فرهنگی هر کشور است و شاخص ترین وسیله برای انتقال افکار میان جوامع بشری در جهان محسوب میشود و تعداد مطالعه کنندگان هر کشوری میزان رشد عقلانی هر جامعه ای را نشان میدهد و روش بی نظیری است برای کسب معرفت درباره جهان و خود تا در لابه لای متون شرح جملات پاراگرافها و انسان و دیگر چیزها بدست آورد.

گسترش فرهنگ مطالعه و کتابخوانی در جامعه ایران نیاز به آگاهی همه جانبه از مسائل و مشکلات موجود در این

راه دارد فراموش نگنیم که مطالعه یکی از بهترین ابزارهای تعلیم و تربیت مدرن است که یک کتاب در روح فرد میگذارد از آثار دیگر رسانه ها عمیقتر و ریشه دارتر می باشد و گاهی شخصیت فرد را دگر گون میکند وجای بسی خوشحالی است که با وجود همه جانبه وسایل ارتباط جمعی کتاب هنوز جایگاه ویزه ای در دنیای امروز دارد و در بخش عظیمی از این کره خاکی وسیله تعلیم و تربیت بشمار میرود

۰ نظر موافقین ۱ مخالفین ۰
Farzad Moo

زمان راچگونه مدریت کنیم

در این قسمت ابتدا مدیریت زمان را تعریف می‌کنیم، سپس اهمیت آن را توضیح می‌دهیم و گام‌هایی ساده ولی موثر را برای مدیریت زمان به شما معرفی می‌کنیم.

مدیریت زمان چیست؟

مدیریت زمان به این معناست که فعالیت‌ها، وظایف و تعهدات خود را تحت کنترل در آوریم و با توجه به اولویت‌ها راجع به اهمیت وظایفمان تصمیم گیری کنیم.

چرا مدیریت زمان مهم است؟

وقتی احساس می‌کنیم که کارهای زیادی برای انجام دادن داریم ولی وقتمان محدود است، خواه ناخواه دچار استرس می‌شویم. همین طور اگر زمانی که داریم صرف کارهای کم اهمیت شود دلهره و استرس به سراغمان می‌آید. مدیریت زمان به شما کمک می‌کند تا کنترل امور را به دست بگیرید و بدین ترتیب احساس آرامش بیشتری بکنید.



چگونه زمان خود را مدیریت کنیم؟

برای استفاده بهتر از زمان و جلوگیری از اتلاف آن،، نکات زیر را مدنظر قرار دهید:

۱. کار‌هایتان را اولویت بندی کنید.

فهرستی از کارهای روزانه یا هفتگی خود تهیه کنید. سپس آن‌ها را با توجه به اهمیتی که دارند دسته بندی کنید.

- کارهای اضطراری کارهایی هستند که باید هرچه سریع‌تر انجام شوند وگرنه مشکل ایجاد می‌کنند، مثلاً ممکن است ناچار باشیم همین امروز قبض برق را بپردازیم چون فردا برق خانه را قطع می‌کنند. بسیاری افراد آنقدر کارهای مهم را به تعویق می‌اندازند که این کارهای مهم تبدیل به کارهای اضطراری می‌شوند، و همین امر باعث به وجود آمدن استرس می‌شود.

- کارهای مهم کارهایی هستند که برای شما اهمیت دارند، مانند بودن با خانواده، کمک به دوستان، یا ورزش. همین طور کارهایی که باید انجام شوند وگرنه ممکن است مشکلی به وجود بیاید، مثلاً شرکت در یک جلسه کاری.

- کارهای کم اهمیت کارهایی هستند که برای شما مهم نیستند یا در صورت انجام نشدن مشکلی برایتان به وجود نمی‌آورند.

بعد از اینکه این فهرست را تهیه و کارهای خود را رتبه بندی کردید، به نحوه استفاده‌تان از زمان فکر کنید. اگر کارهای مهم را به موقع انجام دهید، تبدیل به کارهای اضطراری نخواهند شد. مثلاً اگر به محض دریافت قبض آن را بپردازید، بعد‌ها برای پرداخت آن دچار کمبود وقت و استرس نخواهید شد.

سعی کنید زمان خود را بر فعالیت‌های مهم متمرکز کنید، از خود بپرسید آیا برای کارهایی که مهم یا ضروری نیستند وقت زیادی صرف می‌کنم؟ شاید بعضی کارهایی که انجام می‌دهید اصلاً لزومی نداشته باشند.

کار امروز را به فردا نیندازید.

هرچقدر کاری ناخوشایند و استرس زا باشد، احتمال به تعویق انداختن آن بیشتر است. برای رهایی از این عادت می‌توانید از نکات زیر استفاده کنید:

- برنامه ریزی کنید. می‌توانید از یک دفترچه یادداشت استفاده کنید و کارهای روزانه یا هفتگی خود را در آن یاداشت کنید. حتی دیدن یک کاغذ می‌تواند کار‌ها را به شما یادآوری کند. حتی می‌توانید ساعت یا موبایل خود را به گونه‌ای تنظیم کنید که با صدای زنگ کار‌هایتان را به شما یادآوری کنند.

- کارهای بزرگ‌تر را به اجزای کوچک‌تر تقسیم کنید. اگر احساس می‌کنید نمی‌توانید بیش از۳ ساعت بر کاری تمرکز کنید، آن را به بازه‌های ۱ ساعته تقسیم کنید. اگر مدت زمانی که صرف یک کار ناخوشایند می‌کنید کم باشد، روبرو شدن با آن آسان‌تر خواهد بود.

- برای خود ضرب الاجل‌های کوتاه مدت تعیین کنید. با این کار به داشتن ضرب الاجل و رعایت آن عادت می‌کنید. بدین ترتیب وقتی با ضرب الاجل‌های درازمدت روبروهستید، فشار کمتری را تحمل خواهید کرد.

- کار امروز را به فردا نیندازید. اگر ایده آل گار باشید ممکن است حتی کار را شروع نکنید چون نگران هستید که به خوبی انجام نشود. همین که بیشترین تلاشتان را بکنید کافی است. به خودتان زمان کافی بدهید و هرچه در توانتان هست انجام دهید، این کار استرس شما را کم خواهد کرد.

ممکن است گاهی احساس کنید که به برنامه‌هایی که داشته‌اید عمل نکرده‌اید، اشکالی ندارد. خودتان را سرزنش نکنید. اعتماد به نفس و تفکر مثبت به شما کمک می‌کنند تا دوباره به مسیر اصلی خود بر گردید.



تعهدات خود را مدیریت کنید.

تعهدات بسیار زیاد یا بسیار کم هر دو تولید استرس می‌کنند. هم به تاخیر انداختن و هم عمل به تعهدات تا حدی دشوار است.

به تاخیر انداختن یک تعهد به معنی انصراف از آن نیست. بلکه به این معناست که ببینید چه چیز برایتان مهم است، محدودیت‌های خود را در نظر بگیرید، و چگونگی استفاده از زمانتان را تعیین کنید. با رعایت نکات زیر می‌توانید به راحتی تعهدات خود را مدیریت کنید:

- خود را نسبت به چیزهایی که برایتان مهم نیستند متعهد نکنید.

- بپذیرید که زندگی شما در حال حرکت به سمت جلو است. مجبور نیستید تا همین فردا یا حتی هفته آینده هر پروژه‌ای را به اتمام برسانید یا به همه هدف‌های زندگیتان برسید. اگر اهمیت یکی از اهدافتان از بقیه کمتر است، می‌توانید آن را عقب بیندازید و در مرحله دیگری از زندگیتان به آن بپردازید.

قبول یک تعهد به اندازه تاخیر آن دشوار است. معمولاً تعداد زیاد وظایف و تعهدات موجب استرس می‌شود، ولی گاهی هم نبود آن‌ها است که ایجاد استرس می‌کند. اگر احساس می‌کنید به وظایف بیشتری احتیاج دارید

۰ نظر موافقین ۱ مخالفین ۰
Farzad Moo