۳ مطلب در فروردين ۱۳۹۴ ثبت شده است

مناظره


مناظره یا مناظره‌کردن، روش رسمیِ استدلالِ تعاملی و نمایش‌یافتنی است. نام علمی که در آن قوانین مباحثه مندرج است.

مناظره در لغت به معنی با هم نظر کردن، یعنی فکر کردن در حقیقت و ماهیت چیزی است. در واقع به مجادله و نزاع با همدیگر و بحث با یکدیگر در حقیقت و ماهیت چیزی مناظره گویند.

آداب مناظره

آدابِ مناظِره، مجموعه ضوابطی که هنگام بحث و گفت‌وگوی فلسفی، علمی، دینی و اعتقادی باید مراعات شود. در جهان اسلام، گاهی به جای «آداب المناظره»، اصطلاح «آداب البحث» به کار رفته است.

مناظره علم بهتر است یا ثروت؟

  
جمعیت زیادی دور حضرت علی(ع) حلقه زده بودند. مردی وارد مسجد شد و در فرصتی مناسب پرسید:
- یا علی! سؤالی دارم. علم بهتر است یا ثروت؟
علی(ع) در پاسخ گفت: علم بهتر است؛ زیرا علم میراث انبیاست و مال و ثروت میراث قارون و فرعون و هامان و شداد.
مرد که پاسخ سؤال خود را گرفته بود، سکوت کرد. در همین هنگام مرد دیگری وارد مسجد شد و همان‌طور که ایستاده بود بلافاصله پرسید:
- اباالحسن! سؤالی دارم، می‌توانم بپرسم؟ امام در پاسخ آن مرد گفت: بپرس! مرد که آخر جمعیت ایستاده بود پرسید: علم بهتر است یا ثروت؟
علی فرمود: علم بهتر است؛ زیرا علم تو را حفظ می‌کند، ولی مال و ثروت را تو مجبوری حفظ کنی.
نفر دوم که از پاسخ سؤالش قانع شده بود، همان‌‌جا که ایستاده بود نشست.
در همین حال سومین نفر وارد شد، او نیز همان سؤال را تکرار کرد، و امام در پاسخش فرمود: علم بهتر است؛ زیرا برای شخص عالم دوستان بسیاری است، ولی برای ثروتمند دشمنان بسیار!
هنوز سخن امام به پایان نرسیده بود که چهارمین نفر وارد مسجد شد. او در حالی که کنار دوستانش می‌نشست، عصای خود را جلو گذاشت و پرسید:
- یا علی! علم بهتر است یا ثروت؟
حضرت ‌علی در پاسخ به آن مرد فرمودند: علم بهتر است؛ زیرا اگر از مال انفاق کنی کم می‌شود؛ ولی اگر از علم انفاق کنی و آن را به دیگران بیاموزی بر آن افزوده می‌شود.
نوبت پنجمین نفر بود. او که مدتی قبل وارد مسجد شده بود و کنار ستون مسجد منتظر ایستاده بود، با تمام شدن سخن امام همان سؤال را تکرار کرد. حضرت‌ علی در پاسخ به او فرمودند: علم بهتر است؛ زیرا مردم شخص پولدار و ثروتمند را بخیل می‌دانند، ولی از عالم و دانشمند به بزرگی و عظمت یاد می‌کنند.
با ورود ششمین نفر سرها به عقب برگشت، مردم با تعجب او را نگاه ‌کردند. یکی از میان جمعیت گفت: حتماً این هم می‌خواهد بداند که علم بهتر است یا ثروت! کسانی که صدایش را شنیده بودند، پوزخندی زدند. مرد، آخر جمعیت کنار دوستانش نشست و با صدای بلندی شروع به سخن کرد:
یا علی! علم بهتر است یا ثروت؟
امام نگاهی به جمعیت کرد و گفت: علم بهتر است؛ زیرا ممکن است مال را دزد ببرد، اما ترس و وحشتی از دستبرد به علم وجود ندارد. مرد ساکت شد.
همهمه‌ای در میان مردم افتاد؛ چه خبر است امروز! چرا همه یک سؤال را می‌پرسند؟ نگاه متعجب مردم گاهی به حضرت‌ علی و گاهی به تازه‌واردها دوخته می‌شد.
در همین هنگام هفتمین نفر که کمی پیش از تمام شدن سخنان حضرت ‌علی وارد مسجد شده بود و در میان جمعیت نشسته بود، پرسید:
- یا اباالحسن! علم بهتر است یا ثروت؟
امام فرمودند: علم بهتر است؛ زیرا مال به مرور زمان کهنه می‌شود، اما علم هرچه زمان بر آن بگذرد، پوسیده نخواهد شد.
در همین هنگام هشتمین نفر وارد شد و سؤال دوستانش را پرسید که امام در پاسخش فرمود: علم بهتر است؛ برای اینکه مال و ثروت فقط هنگام مرگ با صاحبش می‌ماند، ولی علم، هم در این دنیا و هم پس از مرگ همراه انسان است.
سکوت، مجلس را فراگرفته بود، کسی چیزی نمی‌گفت. همه از پاسخ‌‌های امام شگفت‌زده شده بودند که… نهمین نفر هم وارد مسجد شد و در میان بهت و حیرت مردم پرسید:
یا علی! علم بهتر است یا ثروت؟
امام در حالی که تبسمی بر لب داشت، فرمود: علم بهتر است؛ زیرا مال و ثروت انسان را سنگدل می‌کند، اما علم موجب نورانی شدن قلب انسان می‌شود.
نگاه‌های متعجب و سرگردان مردم به در دوخته شده بود، انگار که انتظار دهمین نفر را می‌کشیدند. در همین حال مردی که دست کودکی در دستش بود، وارد مسجد شد. او در آخر مجلس نشست و مشتی خرما در دامن کودک ریخت و به روبه‌رو چشم دوخت. مردم که فکر نمی‌کردند دیگر کسی چیزی بپرسد، سرهایشان را برگرداندند، که در این هنگام مرد پرسید:
- یا اباالحسن! علم بهتر است یا ثروت؟
نگاه‌های متعجب مردم به عقب برگشت. با شنیدن صدای علی مردم به خود آمدند:
علم بهتر است؛ زیرا ثروتمندان تکبر دارند، تا آنجا که گاه ادعای خدایی می‌کنند، اما صاحبان علم همواره فروتن و متواضع‌اند. فریاد هیاهو و شادی و تحسین مردم مجلس را پر کرده بود.
سؤال کنندگان، آرام و بی‌صدا از میان جمعیت برخاستند. هنگامی‌که آنان مسجد را ترک می‌کردند، صدای امام را شنیدند که می‌گفت: اگر تمام مردم دنیا همین یک سؤال را از من می‌پرسیدند، به هر کدام پاسخ متفاوتی می‌دادم
.
۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰
Farzad Moo

روش پس ختام


روش مطالعه پس ختام


یکی از روش‌های موفق بهبود مطالعه و یادگیری روش اس‌کیو ۴آر(SQ4R ، از حروف اول کلمات زیر تشکیل یافته است: review, recite, reflect, read, question, (scan) survey. در بعضی منابع ، در مرحلهٔ نخست این روش به جای survey (خواندن اجمالی) یا scan (دید زدن)، preview (پیش‌خوانی) را مورد استفاده قرار داده‌اند که در این صورت علامت اختصاری آن می‌شود PQ4R (پی‌کیو ۴آر)).یا روش پس ختام است . اس‌کیو ۴آر از حروف اول شش مرحلهٔ آن تشکیل یافته است:
روش مطالعه پس ختام پیش‌خوانی
روش مطالعه پس ختام خواندن
روش مطالعه پس ختام از حفظ گفتن
روش مطالعه پس ختام سؤال
روش مطالعه پس ختام تفکر
روش مطالعه پس ختام مرور کردن
روش مطالعه پس ختام پیش‌خوانی
اگر می‌خواهید مطالب کتابی را یاد بگیرید، نخست تمام آن کتاب را یک بار از رو بخوانید تا یک برداشت کلی از موضوع‌ها و قسمت‌های مهم آن کسب نمائید. این خواندن اجمالی یا پیش‌خوانی می‌تواند شما را در یک سازمان‌دهی به مطالب، مثلاً ایجاد نوعی ساخت سلسله مراتبی برای آنها، کمک نماید. مطالبی که لازم است در پیش‌خوانی فصل‌های یک کتاب مورد توجه قرار گیرند عبارتند از مقدمه یا توضیحات مقدماتی، هدف‌ها، تیترهای اصلی و فرعی، خلاصه، و جملات مقدماتی یا جملات موضوعی پاراگراف‌ها.  در رابطه با اثربخشی پیش‌خوانی گفته شده است همه اقدامات فوق به فعال شدن طرحواره‌های یادگیرنده کمک می‌کنند. بنابراین، یادگیرنده خواهد توانست متن فصل موردنظر را که بعد از پیش‌خوانی به‌طور کامل مطالعه می‌کند تفسیر نماید و به ‌یاد بسپارد .
روش مطالعه پس ختام سؤال
برای هر قسمتی یا فصلی از یک کتاب که می‌خوانید در رابطه با هدفی که از مطالعه دارید سؤال‌هائی را طرح نمائید. یکی از راه‌های انجام این کار این است که عناوین را به سؤال تبدیل کنید. مثلاً در رابطه با فصل موجود می‌توان پرسید که روش پس‌ختام چیست؟ یا چگونه می‌توان فصلی از یک کتاب را پیش‌خوانی کرد؟ سؤال‌های خود را با کلمات چگونه، چه ‌کسی، چرا، چه ‌چیزی بسازید.
روش مطالعه پس ختام خواندن
در این مرحله، مطلب یا موضوع را بخوانید، به هنگام مطالعه سعی کنید سؤال‌هائی را که مطرح کرده‌اید جواب دهید. توجه خود را به اندیشه‌های اصلی، جزئیات مؤید اندیشه‌های اصلی، سایر اطلاعاتی که به هدف‌های خواندن شما مربوط‌ هستند معطوف سازید. در صورت لزوم، سرعت خواندن خود را متناسب با سهولت و پیچیدگی متن تغییر دهید.
روش مطالعه پس ختام تفکر
سعی کنید با تفکر دربارهٔ مطالبی که می‌خوانید آنها را بفهمید و به آنها معنی بدهید. برای این منظور می‌توانید کارهای زیر را انجام دهید:
- آنچه را که می‌خوانید با مطالبی که از قبل یاد گرفته‌اید ربط دهید.
- نکات فرعی را به مطالب اصلی پیوند دهید.
- بکوشید تا تناقضات موجود را حل نمائید.
- با استفاده از اطلاعاتی که می‌خوانید مسائل طرح شده را جواب دهید. 
مهم‌ترین اصل زیربنای تفکر در جریان مطالعه بسط معنائی است. یکی از راهبرهای مهم به ‌یادسپاری بسط و گسترش مطالب است. ما به ‌کمک بسط معنائی به‌ مطالبی که می‌خوانیم شاخ و برگ می‌دهیم و بدین وسیله آنها را معنی‌دار می‌سازیم و لذا بهتر به‌ خاطر می‌سپاریم.
روش مطالعه پس ختام از حفظ گفتن
پس از خواندن هر قسمت، سعی کنید مطالب مهم آن را به ‌یاد آورید و برای خود بازگو کنید. ضمن این کار به سؤال‌هائی که طرح کرده‌اید پاسخ دهید. از حفظ گفتن به شما کمک می‌کند تا بر درک خود نظارت کنید و از این طریق به شما معلوم می‌گردد که چه قسمت‌هائی را خوب یاد نگرفته‌اید و باید آنها را از نو بخوانید.
روش مطالعه پس ختام مرور کردن
وقتی که خواندن تمام کتاب یا کل مطلب را به‌پایان رساندید، آن را مرور یا بازبینی کنید. بهترین راه مرور کردن این است که بکوشید تا، بدون مراجعه به‌ متن، سؤال‌های مهم را جواب دهید. قسمت‌هائی را که نتوانستید به سؤال‌های آنها جواب دهید دوباره بخوانید. دوباره خواندن نوعی مرور کردن است. اما این کار برای همهٔ کتاب ضروری نیست، سعی در جواب دادن به سؤال‌های اساسی بهترین راه مرور کردن است. راهبردِ از حفظ گفتن را برای فصل‌های کتاب و راهبردِ مرور کردن را برای کل کتاب به‌کار بندید.
با توجه به توضیحات بالا، روش اس‌کیو‌۴‌آر یا روش پس‌ختام بر سه اصل مهم بهسازی حافظه، یعنی سازمان‌دهی، بسط معنائی، و تمرین بازیابی استوار است. دلایل عمدهٔ موفقیت این روش‌ و روش‌های مطالعهٔ مشابه با آن همین اصول نظری هستند.
پژوهش‌های مختلفی انجام گرفته‌اند که نشان می‌دهند روش پس‌ختام در افزایش پیشرفت تحصیلی و بالا بردن کیفیت یادگیری دانش‌آموزان و دانشجویان مؤثر است. دریک پژوهش نشان داده شده است که دانشجویان قوی دانشگاه بیشتر از دانشجویان ضعیف از اجزاء روش پس‌ختام سود می‌برند. در پژوهش او دانشجویان قوی کسانی بودند که میانگین نمرات دانشگاهی آنان ۱۶ یا بالاتر و دانشجویان ضعیف کسانی تعریف شدند که میانگین درسی آنان کمتر از ۱۳ بود.
 چند دلیل برای اثربخشی روس اس‌‌کیو‌۴‌آر ذکر شده است. نخست اینکه، رعایت مراتب این روش دانش‌آموزان و دانشجویان را از سازمان‌بندی مطالبی که می‌خوانند بیشتر آگاه می‌سازد.در این‌باره گفته شده است بارها شاهد بوده‌ایم که وقتی از خواندن عنوان‌های یک مطلب غفلت می‌کنیم اشاره‌ها و سرنخ‌هائی که ما را در یافتن سازمان آن مطلب هدایت می‌کنند نیز از دست می‌روند. دوم اینکه، رعایت این مراحل یادگیرنده را وا می‌دارد تا، به‌جای یادگیری همهٔ اطلاعات در یک نشست، آنها را به‌صورت بخش به ‌بخش یاد بگیرد. هم‌چنین طرح سؤال دربارهٔ مطلبی که خوانده می‌شود و جواب داده به سؤال دانش‌آموزان را وا می‌دارد که اطلاعات را عمیق‌تر و گسترده‌تر پردازش کنند. وول فولک هم‌چنین گفته است که روش اس‌کیو۴آر برای دانش‌آموزان بالاتر از سطح دبستان مفید است. دربارهٔ آموزش دادن مهارت‌های مطالعه به دانش‌آموزان پیش از پایهٔ پنجم تحصیلی اطلاعات زیادی در دست نیست. کاربرد مؤثر مهارت‌های مطالعه احتمالاً مستلزم رشد فراشناختی فراتر از سن این‌گونه کودکان خردسال است.
۰ نظر موافقین ۱ مخالفین ۰
Farzad Moo

داستان خرید بهشت

درباره این داستان چه نظری دارید اگر چیزی را بادل بخواهیم آن در دست ما است

بهلول هر وقت دلش می گرفت به کنار رودخانه می آمد. در ساحل می نشست و به آب نگاه می کرد.
پاکی و طراوت آب، غصه هایش را می شست. اگر بیکار بود همانجا می نشست و مثل بچه ها گِل بازی می کرد.
آن روز هم داشت با گِل های کنار رودخانه، خانه می ساخت.
جلوی خانه باغچه ایی درست کرد و توی باغچه چند ساقه علف و گُل صحرایی گذاشت.
ناگهان صدای پایی شنید برگشت و نگاه کرد. زبیده خاتون (همسر خلیفه)
با یکی از خدمتکارانش به طرف او آمد. به کارش ادامه داد. همسر خلیفه بالای سرش ایستاد و گفت:
- بهلول، چه می سازی؟
بهلول با لحنی جدی گفت:
- بهشت می سازم.
همسر هارون که می دانست بهلول شوخی می کند، گفت:
- آن را می فروشی؟!
بهلول گفت:
- می فروشم.
- قیمت آن چند دینار است؟
- صد دینار.
زبیده خاتون گفت:
- من آن را می خرم.
بهلول صد دینار را گرفت و گفت:
- این بهشت مال تو، قباله آن را بعد می نویسم و به تو می دهم.
زبیده خاتون لبخندی زد و رفت.
بهلول، سکه ها را گرفت و به طرف شهر رفت. بین راه به هر فقیری رسید یک سکه به او داد. وقتی تمام دینارها را صدقه داد، با خیال راحت به خانه برگشت.
زبیده خاتون همان شب، در خواب، وارد باغ بزرگ و زیبایی شد. در میان باغ، قصرهایی دید که با جواهرات هفت رنگ تزئین شده بود. گلهای باغ، عطر عجیبی داشتند. زیر هر درخت چند کنیز زیبا، آماده به خدمت ایستاده بودند. یکی از کنیزها، ورقی طلایی رنگ به زبیده خاتون داد و گفت:
- این قباله همان بهشتی است که از بهلول خریده ای.
وقتی زبیده از خواب بیدار شد از خوشحالی ماجرای بهشت خریدن و خوابی را که دیده بود برای هارون تعریف کرد.
صبح زود، هارون یکی از خدمتکارانش را به دنبال بهلول فرستاد. وقتی بهلول به قصر آمد، هارون به او خوش آمد گفت و با مهربانی و گرمی از او استقبال کرد. بعد صد دینار به بهلول داد و گفت:
- یکی از همان بهشت هایی را که به زبیده فروختی به من هم بفروش.
بهلول، سکه ها را به هارون پس داد و گفت:
- به تو نمی فروشم.
هارون گفت:
- اگر مبلغ بیشتری می خواهی، حاضرم بدهم.
بهلول گفت:
- اگر هزار دینار هم بدهی، نمی فروشم.
هارون ناراحت شد و پرسید:
- چرا؟
بهلول گفت:
- زبیده خاتون، آن بهشت را ندیده خرید، اما تو می دانی و می خواهی بخری، من به تو نمی فروشم!
۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰
Farzad Moo